گنجور

شمارهٔ ۱۲۵

امشب شب من نور ز مهتاب دگر داشت
وز گریه شادی جگرم آب دگر داشت
دل هیچ به شیرینی جان میل نمی کرد
مسکین سر آرایش جلاب دگر داشت
هنگام سحر خلق به محراب و دل من
ز ابروی بتی روی به محراب دگر داشت
قربان شوم و چون نشوم، وای که آن چشم
بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت
نالند به مهتاب سگان وین سگ شبگرد
فریاد که فریاد زمهتاب دگر داشت
گشتم به نظر مست و نخفتم ته پایش
جان از سکرات اجلم خواب دگر داشت
جان مژه ذوق ابدی داد به دل، زانک
هر غمزه او ناوک پرتاب دگر داشت
زد صد گره سخت به دل بستگی من
زلفش که به هر موشکن و تاب دگر داشت
نی داشت خبر از خود و نی از می و مجلس
خسرو که خرابی ز می ناب دگر داشت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امشب شب من نور ز مهتاب دگر داشت
وز گریه شادی جگرم آب دگر داشت
هوش مصنوعی: امشب شب من بود که نور ماه دیگر داشت و از خوشحالی، دل‌تنگی‌ام خیلی بیشتر شده بود.
دل هیچ به شیرینی جان میل نمی کرد
مسکین سر آرایش جلاب دگر داشت
هوش مصنوعی: دل مسکین هیچ تمایلی به شیرینی زندگی نداشت و خود را در جذابیت‌های دیگر غرق کرده بود.
هنگام سحر خلق به محراب و دل من
ز ابروی بتی روی به محراب دگر داشت
هوش مصنوعی: در سحرگاه، مردم به عبادت خود مشغول بودند و دل من به زیبایی ابروی معشوقی دیگر توجه داشت.
قربان شوم و چون نشوم، وای که آن چشم
بر جان من از هر مژه قصاب دگر داشت
هوش مصنوعی: من حاضرم جانم را فدای تو کنم، اما اگر نتوانم این کار را انجام دهم، وای بر حال من! آن چشمی که به من خیره شده، مانند قصاب دیگری است که از هر مژه‌اش چاقویی برای آزار من می‌ریزد.
نالند به مهتاب سگان وین سگ شبگرد
فریاد که فریاد زمهتاب دگر داشت
هوش مصنوعی: سگ‌ها به نور ماه ناله می‌کنند و این سگ شبگرد فریاد می‌زند که ماه دیگر صدای خود را ندارد.
گشتم به نظر مست و نخفتم ته پایش
جان از سکرات اجلم خواب دگر داشت
هوش مصنوعی: در حالتی نشسته بودم و مانند یک آدم سرمست به او نگاه می‌کردم. احساس می‌کردم که جانم تحت تأثیر گیجی و خواب‌آلودگی به سر می‌برد و دیگر از آن حالت بیداری خبری نیست.
جان مژه ذوق ابدی داد به دل، زانک
هر غمزه او ناوک پرتاب دگر داشت
هوش مصنوعی: چشم‌های زیبای او به دل من زندگی و شوق جاودانه‌ای بخشید، زیرا هر بار که او نگاهی می‌اندازد، فروغ و جذابیتی تازه به وجود می‌آورد.
زد صد گره سخت به دل بستگی من
زلفش که به هر موشکن و تاب دگر داشت
هوش مصنوعی: دل من به شدت به زلف او وابسته شده است، چرا که هر گره و تاب مویی که دارد، برای من دشواری و سختی زیادی می‌آفریند.
نی داشت خبر از خود و نی از می و مجلس
خسرو که خرابی ز می ناب دگر داشت
هوش مصنوعی: نی از حال و احوال خود و از می و محفل خسرو آگاه بود و می‌دانست که خرابی و ویرانی ناشی از می ناب، احساسی متفاوت به همراه دارد.