شمارهٔ ۱۲۴
ای ترک کمان ابرو، من کشته ابرویت
ملک همه چین و هند، ندهم به یکی مویت
وقتی به طفیل گوی بنواز سرم آخر
تا چند به هر زخمی حسرت خورم از کویت
گفتی که بدین سودا غمناک چه می گردی
آواره دلی دارم در حلقه گیسویت
مسجد چه روم چندین، آخر چه نمازست این
رویم به سوی قبله دل جانب ابرویت
شبها همه کس خفته جز من که به بیداری
افسانه دل گویم در پیش سگ کویت
گه نام گلی گویم، گه نام گلستانی
زینگونه در اندازم هر جا سخن از رویت
بوی گل ازین پیشم در باغ نمودی ره
بادی نوزید از تو گمره شدم از بویت
جان در طلبت همره تا باز رهد زین غم
فریاد که بادی هم ناید گهی از سویت
پیش تو بگو کای بت سوزند چو هندویم
بر آینه ریز آنگه خاکستر هندویت
سر در خم چوگانت راضی ست بدین خسرو
آن بخت کرا کارد سر در خم بازویت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ترک کمان ابرو، من کشته ابرویت
ملک همه چین و هند، ندهم به یکی مویت
هوش مصنوعی: ای دختر زیبا با ابروی کمان مانند، من عاشق زیبایی ابرویت هستم و جانم را برای آن فدای میکنم. حتی اگر تمام زیبایی چین و هند را به من بدهند، باز هم حاضر نیستم یک تار موی تو را بگیرم.
وقتی به طفیل گوی بنواز سرم آخر
تا چند به هر زخمی حسرت خورم از کویت
هوش مصنوعی: وقتی سرم را فدای محبت تو میکنم، دیگر چه زمانی باید به خاطر هر درد و زخم حسرت بخورم که از مسیرت دور ماندهام؟
گفتی که بدین سودا غمناک چه می گردی
آواره دلی دارم در حلقه گیسویت
هوش مصنوعی: تو پرسیدی که چرا با این فکر غمگین میگردی؟ من جواب دادم که دلی دارم که درگیر موهای توست و به آن وابستهام.
مسجد چه روم چندین، آخر چه نمازست این
رویم به سوی قبله دل جانب ابرویت
هوش مصنوعی: به کجا بروم وقتی که حقیقتم را نمیدانم؟ این نمازهایی که میخوانم چه ارزشی دارند در حالی که دل من به اینکه تو را ببینم و به تو توجه کنم، معطوف است؟
شبها همه کس خفته جز من که به بیداری
افسانه دل گویم در پیش سگ کویت
هوش مصنوعی: شبها همه در خواب هستند، اما من بیدارم و در کنار سگ کوی تو، داستان دلخواستهام را میگویم.
گه نام گلی گویم، گه نام گلستانی
زینگونه در اندازم هر جا سخن از رویت
هوش مصنوعی: گاهی نام گلی را میبرم و گاهی نام گلستانی، اینگونه هر زمانی که سخن از چهرهات میزنم، در وصف تو سخن میگویم.
بوی گل ازین پیشم در باغ نمودی ره
بادی نوزید از تو گمره شدم از بویت
هوش مصنوعی: بوی گل را از قبل در باغ حس کردم، نسیمی از سمت تو وزید و من به خاطر عطر تو گیج و گم شدم.
جان در طلبت همره تا باز رهد زین غم
فریاد که بادی هم ناید گهی از سویت
هوش مصنوعی: دل در پی توست تا از این درد رهایی یابد. وای بر من که حتی گاهی هم از طرف تو خبری نمیرسد.
پیش تو بگو کای بت سوزند چو هندویم
بر آینه ریز آنگه خاکستر هندویت
هوش مصنوعی: ای معشوق من، همچون هندوها که در مقابل بتها به آینه عطر میزنند، من نیز در حضورت به عشق و محبت مضمحل میشوم و در نهایت، آن عشق را به خاکستر تبدیل میکنم.
سر در خم چوگانت راضی ست بدین خسرو
آن بخت کرا کارد سر در خم بازویت
هوش مصنوعی: سر من در خم چوگان تو راضی است، زیرا این بختِ خوش به آن کسی تعلق دارد که سرش در خم بازوی تو قرار بگیرد.
حاشیه ها
1397/03/19 00:06
مسلم
ای تُرک کمان ابرو من کشته #گیسویت
ملک همه چین و هند ندهم به یکی #مویت
تجانس گیسو و یکی از مویت(یک تار مو از گیسو) بیشتر هست و بنظر من در مصرع اول ، بجای ابرویت ، میبایست گیسویت صحیح تر باشد.