شمارهٔ ۱۱۱
زاد چون از صبح روشن آفتاب
ساقی خورشید رو در ده شراب
لعل ندهی آن عرق در ده که چون
گل برآرد هم گل ست و هم گلاب
خرم آن کو غرق می باشد مدام
چون خیال دوست در می های ناب
عاشقی با پارسایی هم خوش است
همچنان کافتاد میان باده آب
هست ما را نازنینی می پرست
کو گهم بریان کند گاهی کباب
نیم شب کامد مرا بیدار کرد
من همان دولت همی دیدم به خواب
بیخودی زد راهم از نی تا به صبح
خانه خالی بود و او مست و خراب
آخر شب صبح را کردم غلط
زانکه هم رویش بد و هم ماهتاب
زلف بر کف شب همی پنداشتم
کز بناگوشش برآمد آفتاب
خاست از خواب و شرابم داد و گفت
نوش کن بر پادشاه کامیاب
شاه قطب الدین، کلید هفت ملک
کز درش دارد جهانی فتح باب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زاد چون از صبح روشن آفتاب
ساقی خورشید رو در ده شراب
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب صبحگاهی درخشش خود را آغاز میکند، مانند ساقی که شراب را در دهان میریزد، نوشیدنی زندگیبخش به ما میدهد.
لعل ندهی آن عرق در ده که چون
گل برآرد هم گل ست و هم گلاب
هوش مصنوعی: اگر عطر و طعم خوشی را به کسی ندهی، مانند گل که هم خود گل است و هم گلاب، نمیتواند زیبایی و عطرش را منتقل کند.
خرم آن کو غرق می باشد مدام
چون خیال دوست در می های ناب
هوش مصنوعی: کسی که دائماً در شادی و خوشحالی است و همیشه به یاد محبوبش میباشد، مانند کسی است که در شراب خالص غرق شده است.
عاشقی با پارسایی هم خوش است
همچنان کافتاد میان باده آب
هوش مصنوعی: عشق و پاکی میتوانند کنار هم وجود داشته باشند، مانند آنکه در میان شراب، آب نیز ریخته شده است.
هست ما را نازنینی می پرست
کو گهم بریان کند گاهی کباب
هوش مصنوعی: ما دختر نازنینی داریم که گاهی اوقات ما را آنچنان سوزان میکند که مانند کباب میمانیم.
نیم شب کامد مرا بیدار کرد
من همان دولت همی دیدم به خواب
هوش مصنوعی: نیمهشب مرا بیدار کرد و من در خواب همان خوشبختی را میدیدم.
بیخودی زد راهم از نی تا به صبح
خانه خالی بود و او مست و خراب
هوش مصنوعی: به خاطر بیخوابی و حالتی که داشتم، از نی نواختن شروع کردم و تا صبح در خانهای خالی تنها بودم، در حالی که او مست و خراب بود.
آخر شب صبح را کردم غلط
زانکه هم رویش بد و هم ماهتاب
هوش مصنوعی: در آخر شب، وقتی که به صبح فکر میکردم، متوجه شدم که هم چهرهاش زیبا نیست و هم نور ماه هم چندان زیبا به نظر نمیرسد.
زلف بر کف شب همی پنداشتم
کز بناگوشش برآمد آفتاب
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، موهایی را که دلم بر آن مانده بود، به مانند شعاعی از خورشید میپنداشتم که از گوشهای برخاسته است.
خاست از خواب و شرابم داد و گفت
نوش کن بر پادشاه کامیاب
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شدم و او به من شرابی داد و گفت: «نوش جان کن، برای پادشاهی موفق و کامیاب.»
شاه قطب الدین، کلید هفت ملک
کز درش دارد جهانی فتح باب
هوش مصنوعی: شاه قطب الدین، دروازهبان هفت سرزمین است که از در او راهی به سوی فتح و پیروزی جهانیان باز میشود.