گنجور

شمارهٔ ۱۰۸

ای خط خوش از مشک تر انگیخته مه را
بر دفتر طاعت رقمی رانده گنه را
افگند دل ما همه در چاه زنخدان
وانگاه بپوشید به سبزه سر چه را
هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
پیراهن یک شهر ز دست تو قبا شد
یک بار چنین کج منه، ای شوخ، کله را
خسرو نگرفت از تب عشق تو قراری
چه جای قرارست در آتشکده که را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خط خوش از مشک تر انگیخته مه را
بر دفتر طاعت رقمی رانده گنه را
هوش مصنوعی: ای خط زیبا، تو با عطر خوش مشک، زیبایی ماه را در دفتر عبادت به ثبت رسانده‌ای و گناه را به فراموشی سپرده‌ای.
افگند دل ما همه در چاه زنخدان
وانگاه بپوشید به سبزه سر چه را
هوش مصنوعی: دل ما در چاه چین‌های لبان تو افتاده است و سپس تو به سبزه روی خود می‌پوشانی، پس چرا باید ناراحت شویم؟
هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
هوش مصنوعی: با اینکه موهای تو مانند سپاهی بزرگ و قوی در دنیا هست، اما نمی‌توان هر روز این سپاه را به هم ریخت و پریشان کرد.
پیراهن یک شهر ز دست تو قبا شد
یک بار چنین کج منه، ای شوخ، کله را
هوش مصنوعی: پیراهن یک شهر به خاطر تو خراب شد. یک بار دیگر این قدر کج و کوله نشو، ای شوخ، سر را!
خسرو نگرفت از تب عشق تو قراری
چه جای قرارست در آتشکده که را
هوش مصنوعی: خسرو از شدت عشق تو نتوانست آرامش بگیرد. در آتشکده که در آنجا شعله‌ها زبانه می‌کشد، چه جایی برای آرامش وجود دارد؟