گنجور

شمارهٔ ۱۰۶۰

ز دوری تو چو خونابه من افزون شد
مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد
به گرد کوی تو مردم، نگفتیم که سگی
فتاده بود درین کوی، حال او چون شد
بکش به ناز جهانی که شکل و شوخی تو
نه کم ز فتنه دهر و بلای گردون شد
کرشمه چند کنی، یک نظر به گوشه چشم
بدین طرف که جگرهای بیدلان خون شد
به خون دیده نوشتم چو قصه دل خویش
درست نسخه ای از داستان مجنون شد
تو پای پیش نهادی به ره که بخرامی
به پای پس زدن خسته صبر بیرون شد
خیال خنده تست این نه گریه خسرو
که چشمهاش چنین پر ز در مکنون شد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز دوری تو چو خونابه من افزون شد
مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد
هوش مصنوعی: از دوری تو، درد و غمم بیشتر شده است. از اینکه اشک‌هایم باعث شده آستان تو رنگین شود، ناراحت نباش.
به گرد کوی تو مردم، نگفتیم که سگی
فتاده بود درین کوی، حال او چون شد
هوش مصنوعی: در اطراف کوی تو جمعیت زیادی هست، اما نگفتیم که سگی در این کوی افتاده و حالش چه شده است.
بکش به ناز جهانی که شکل و شوخی تو
نه کم ز فتنه دهر و بلای گردون شد
هوش مصنوعی: به زیبایی و ناز تو، دنیای اطراف کم از مشکلات و سختی‌های زمانه ندارد. زیبایی و جذابیت تو به اندازه‌ی دشواری‌ها و فتنه‌هایی است که در زندگی وجود دارد.
کرشمه چند کنی، یک نظر به گوشه چشم
بدین طرف که جگرهای بیدلان خون شد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که تو جذابیت خود را به نمایش می‌گذاری و کافی است یک نگاه زیرکانه به سوی من بیندازی، زیرا این کار می‌تواند دل‌های دل‌شکسته را به شدت بیازارد.
به خون دیده نوشتم چو قصه دل خویش
درست نسخه ای از داستان مجنون شد
هوش مصنوعی: با اشک‌هایم داستان عشق خود را نوشتم و این نوشته به طور دقیق شبیه داستان مجنون شد.
تو پای پیش نهادی به ره که بخرامی
به پای پس زدن خسته صبر بیرون شد
هوش مصنوعی: تو قدمی به جلو گذاشتی در مسیری که ممکن است خطرناک باشد، اما وقتی به عقب برمی‌گردی، کلافه و بی‌تاب ناشکیبایی‌ات را نشان می‌دهی.
خیال خنده تست این نه گریه خسرو
که چشمهاش چنین پر ز در مکنون شد
هوش مصنوعی: خنده‌ی تو در ذهن من است، نه اینکه خسرو به خاطر گریه‌اش چشمانش این‌قدر پر از راز شده باشد.