شمارهٔ ۱۰۵۷
همیشه از نمکت شور در جگر باشد
خوشم که داغ تو هر روز تازه تر باشد
شهید عشق که آلوده شد به خون کفنش
در آفتاب قیامت هنوز تر باشد
دل از نسیم تو صد جا درید و چون ندرد
حجاب غنچه ز بادی که پرده در باشد
همه شبم رود از دیده خون و چون نرود
کسی که غمزه خوبانش در جگر باشد
بمیرم و ز تو پرسش طمع ندارم، از آنک
کجات بر سر بیچارگان گذر باشد
کنم گر از تو فراموش، خاک بر سر من
به زیر خاک که خشتم به زیر سر باشد
میای تنگ ز انبوهی گرفتاران
که بی مگس نبود هر کجا شکر باشد
ز تو به زهر گیاه فراق خرسندم
درخت وصل ندانیم کش چه بر باشد؟
همیشه خسرو بیدار و بختش اندر خواب
چه باشد، ار شب ما را گهی سحر باشد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همیشه از نمکت شور در جگر باشد
خوشم که داغ تو هر روز تازه تر باشد
هوش مصنوعی: همیشه خوشحالم که عشق و شور تو هیچوقت کم رنگ نمیشود و هر روز نسبت به تو احساس تازهتری دارم.
شهید عشق که آلوده شد به خون کفنش
در آفتاب قیامت هنوز تر باشد
هوش مصنوعی: عاشق راستینی که جانش را در راه عشق فدای میکند، حتی بعد از مرگ و در روز قیامت هم میدرخشد و پاکی و زیباییاش باقی میماند.
دل از نسیم تو صد جا درید و چون ندرد
حجاب غنچه ز بادی که پرده در باشد
هوش مصنوعی: دل به خاطر نسیم تو بارها زخم برداشت و اگر پاره نشود، غنچه هم نمیتواند به راحتی از بادی که پردهاش را میزند، رهایی یابد.
همه شبم رود از دیده خون و چون نرود
کسی که غمزه خوبانش در جگر باشد
هوش مصنوعی: من در تمام شبها اشک میریزم، و اگر اشک نریزم، چگونه میتوانم از غم زیبایی کسانی که دل مرا به درد آوردهاند رها شوم؟
بمیرم و ز تو پرسش طمع ندارم، از آنک
کجات بر سر بیچارگان گذر باشد
هوش مصنوعی: من برای تو جان میسپارم و هیچ خواستهای از تو ندارم، چرا که میدانم تو چقدر مشغول و درگیر کارهایت هستی و وقتی برای بیچارگان مانند من نداری.
کنم گر از تو فراموش، خاک بر سر من
به زیر خاک که خشتم به زیر سر باشد
هوش مصنوعی: اگر من تو را فراموش کنم، خاک بر سر من باد. به زیر خاک بروم، چون خاستم زیر سرم خاک باشد.
میای تنگ ز انبوهی گرفتاران
که بی مگس نبود هر کجا شکر باشد
هوش مصنوعی: به مکانهایی میروی که در آنجا مشکلات و گرفتاریها وجود دارد و نشان میدهد که در زندگی، اگر شیرینی و خوشی وجود داشته باشد، ناخوشایندهایی نیز در کنار آن خواهد بود.
ز تو به زهر گیاه فراق خرسندم
درخت وصل ندانیم کش چه بر باشد؟
هوش مصنوعی: از فاصله و جدایی تو، به نوعی خوشحالم؛ چون نمیدانم درخت وصل چه چیزی را تحمل خواهد کرد.
همیشه خسرو بیدار و بختش اندر خواب
چه باشد، ار شب ما را گهی سحر باشد
هوش مصنوعی: خسرو همیشه بیدار است اما بخت او در خواب به سر میبرد. چه فایدهای دارد اگر در شب، گاهی به صبح برسیم؟

امیرخسرو دهلوی