شمارهٔ ۱۰۵۲
کسی که دیدن آن ترک باده نوش رود
به پای آید و چون بیندش به دوش رود
تبارک الله ازان رو که بهره خواهد برد
چو هم ز دیدن او آدمی ز هوش رود
گر آن حریف رود سوی قبله، صوفی را
گلیم زهد به دکان می فروش رود
ز بس که بیهشم از وی چو چشم پاک کنم
به سوی چشم برم دست و سوی گوش رود
خراش سینه همسایه شد خروش دلم
کسی مباد که در گوشش این خروش رود
صلای عیش همی آیدم ز یاران، لیک
دلم نماند که سوی نشاط و نوش رود
طریق سرو قباپوش دید تا خسرو
دلش نخواست که بر سرو سبزپوش رود
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی که دیدن آن ترک باده نوش رود
به پای آید و چون بیندش به دوش رود
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی آن دختر را میبیند، چنان مجذوب میشود که به پای او میافتد و وقتی او را میبیند، آن چنان تحت تأثیر قرار میگیرد که به آغوشش میدود.
تبارک الله ازان رو که بهره خواهد برد
چو هم ز دیدن او آدمی ز هوش رود
هوش مصنوعی: خداوندی را سپاس میگوییم که هرکس از دیدار او بهرهمند شود، به حدی شگفتزده و مسحور میشود که از خود بیخود میگردد.
گر آن حریف رود سوی قبله، صوفی را
گلیم زهد به دکان می فروش رود
هوش مصنوعی: اگر آن همراه به سوی قبله برود، صوفی را باید در دکانش دنبال گلیم زهدش بدوند.
ز بس که بیهشم از وی چو چشم پاک کنم
به سوی چشم برم دست و سوی گوش رود
هوش مصنوعی: به خاطر زیادی محبت و شوری که از او دارم، وقتی چشمم را به سوی او میدوزم، ناخودآگاه دستم به سوی چشمم میرود و از آنجا تا گوشم ادامه مییابد.
خراش سینه همسایه شد خروش دلم
کسی مباد که در گوشش این خروش رود
هوش مصنوعی: درد و رنجی که همسایه به دل من میزند، صدای نالهام را بهوجود میآورد. نمیخواهم هیچکس این ناله و فریاد را بشنود.
صلای عیش همی آیدم ز یاران، لیک
دلم نماند که سوی نشاط و نوش رود
هوش مصنوعی: صدای شادمانی از دوستان به گوش میرسد، اما دل من در این حال و هوا حضور ندارد و نمیتواند به سمت خوشی و لذت برود.
طریق سرو قباپوش دید تا خسرو
دلش نخواست که بر سرو سبزپوش رود
هوش مصنوعی: خسرو که دلش نمیخواست به سوی آن سرو که لباس سبز به تن دارد برود، راه سروی را دید.

امیرخسرو دهلوی