گنجور

شمارهٔ ۱۰۴۹

غم کشت مرا آن بت نوشاد نیامد
گنجشک برمد از خفه، صیاد نیامد
عاشق شدم، این بود گنه، وای که هجرش
جان برد و ازین یک گنه آزاد نیامد
بر گریه عاشق که زدم خنده، نمردم
تا پیش دو چشم من ناشاد نیامد
چه سود ازین مردن بی بهره که شیرین
روزی به سر تربت فرهاد نیامد
گفتی که شبی زود رسم، روز بدم بین
کان نیز به روز دگرت یاد نیامد
با خاک نسازد، چه کند این تن خاکی
امروز که از جانب تو باد نیامد
تاراج خیالت شدم و بدرقه صبر
آنجا که مرا دوش ره افتاد نیامد
فریاد کنان دی به سر کوی تو رفتم
جز گریه کسی در پی فریاد نیامد
خسرو، به ستم جان ده و انصاف مجو، زآنک
در مذهب خوبان روش داد نیامد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غم کشت مرا آن بت نوشاد نیامد
گنجشک برمد از خفه، صیاد نیامد
هوش مصنوعی: غم مرا کشت و آن معشوق زیبا نیامد، حتی گنجشکی هم نتوانست پرواز کند، چرا که صیاد هم نیامد.
عاشق شدم، این بود گنه، وای که هجرش
جان برد و ازین یک گنه آزاد نیامد
هوش مصنوعی: عاشق شدم و این کار من اشتباه بود. آه که دوری او جانم را می‌گیرد و از این تنها اشتباه هم نتوانستم رهایی پیدا کنم.
بر گریه عاشق که زدم خنده، نمردم
تا پیش دو چشم من ناشاد نیامد
هوش مصنوعی: من به خاطر گریه عاشق، خندیدم و زنده ماندم تا اینکه سایه‌ای از غم به چشمانم نیفتاد.
چه سود ازین مردن بی بهره که شیرین
روزی به سر تربت فرهاد نیامد
هوش مصنوعی: چه فایده‌ای دارد که بی‌جهت بمیرم، در حالی که روزهای شیرین عمرم به سر قبر فرهاد نیامده است؟
گفتی که شبی زود رسم، روز بدم بین
کان نیز به روز دگرت یاد نیامد
هوش مصنوعی: گفتی که به زودی می‌آیم، اما روزی که خواستی بیایی، حتی به روزی دیگر هم یادم نماند.
با خاک نسازد، چه کند این تن خاکی
امروز که از جانب تو باد نیامد
هوش مصنوعی: این جسم خاکی چه کاری می‌تواند انجام دهد، وقتی که از سوی تو کمکی نمی‌رسد؟
تاراج خیالت شدم و بدرقه صبر
آنجا که مرا دوش ره افتاد نیامد
هوش مصنوعی: خاطرات تو مرا به هم ریخت و صبرم را در جایی جا گذاشتم که وقتی به راه افتادم، دیگر به دنبال آن نرفتم.
فریاد کنان دی به سر کوی تو رفتم
جز گریه کسی در پی فریاد نیامد
هوش مصنوعی: با فریاد به سمت کوی تو رفتم، اما جز گریه و اندوه، کسی به فریاد من توجه نکرد.
خسرو، به ستم جان ده و انصاف مجو، زآنک
در مذهب خوبان روش داد نیامد
هوش مصنوعی: خسرو، اگرچه در زندگی خود مورد ظلم قرار می‌گیری، اما نباید انتظار انصاف داشته باشی، زیرا در فرهنگ و روش نیکان، رعایت حق و انصاف وجود ندارد.