شمارهٔ ۱۰۴۷
ز هجر سوخته شد جان من سپند تو باد
دلم همیشه اسیر خم کمند تو باد
دریغ باشد جولان تو سنت بر خاک
سواد دیده بساط سم سمند تو باد
چو هندوان که به سوی درخت سجده برند
نماز من به سوی قامت بلند تو باد
جراحت تو که بیدرد ذوق من بشناخت
دوای سینه عشاق دردمند تو باد
اگر چه من به رخت همچو چشم بردوزم
هزار همچو منی سوخته سپند تو باد
دلم که خوان خلیلش به چشم درناید
طفیلی مگسان لب چو قند تو باد
گه از گهی سخن تلخ عیش خسرو را
گذشته بر لب شیرین نوش خند تو باد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز هجر سوخته شد جان من سپند تو باد
دلم همیشه اسیر خم کمند تو باد
هوش مصنوعی: از غم دوری، جانم مانند آتش سوخته است. امیدوارم دلم همیشه در دام محبت تو گرفتار بماند.
دریغ باشد جولان تو سنت بر خاک
سواد دیده بساط سم سمند تو باد
هوش مصنوعی: ای کاش، جولان تو بر روی خاک، تماشایی بود و آرامش بخش. گویی وجود تو همچون چرخی از اسب نر بر روی زمین میوزد.
چو هندوان که به سوی درخت سجده برند
نماز من به سوی قامت بلند تو باد
هوش مصنوعی: همچون هندیها که به درخت سجده میکنند، نماز من به سمت قامت بلند تو نثار میشود.
جراحت تو که بیدرد ذوق من بشناخت
دوای سینه عشاق دردمند تو باد
هوش مصنوعی: زخم تو که برای من بیدرد است، توانست ذوق من را بشناسد. بنابراین، امید دارم که تو بهعنوان درمان درد سینه عاشقان رنجکشیده باشی.
اگر چه من به رخت همچو چشم بردوزم
هزار همچو منی سوخته سپند تو باد
هوش مصنوعی: اگرچه من به زیباییات خیرهام، اما هزاران نفر مانند من هستند که در آتش عشق تو سوختهاند.
دلم که خوان خلیلش به چشم درناید
طفیلی مگسان لب چو قند تو باد
هوش مصنوعی: دل من که نمیتواند زیباییهای وجود خلیل را ببیند، نخواهد شد که فقط مهمان مگسها باشد و بگذرد از شیرینی لب تو مانند قند.
گه از گهی سخن تلخ عیش خسرو را
گذشته بر لب شیرین نوش خند تو باد
هوش مصنوعی: گاهی سخن تلخی از دیگران به کام خسرو میرسد، اما تو همیشه باید لبخند بر لب داشته باشی و آن را با نوش شیرین زندگی شیرین کنی.

امیرخسرو دهلوی