شمارهٔ ۱۰۴۶
تو کز سوزم نهای واقف، دلت بر من نمیسوزد
مرا آنجا که جان سوزد، ترا دامن نمیسوزد
ز غیرت سوختم، جانا، چو در غیرم زدی آتش
تو آتش میزنی در غیر و غیر از من نمیسوزد
رخت کز دانه فلفل نهاده خال بر عارض
کدامین روز کان یک دانه صد خرمن نمیسوزد
نسازد دوست جز با دوست تا سوزد دل دشمن
تو چندین دوست میسوزی که کس دشمن نمیسوزد
مزن بیگریه، خسرو، دم، اگر از عشق میلافی
که مردم از چراغ دیده بیروغن نمیسوزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو کز سوزم نهای واقف، دلت بر من نمیسوزد
مرا آنجا که جان سوزد، ترا دامن نمیسوزد
هوش مصنوعی: تو که از درد و سوز من آگاهی نداری، دل تو برای من نمیسوزد. در حالی که جان من به شدت میسوزد، حالی تو به آن احساس نزدیک نمیشوی.
ز غیرت سوختم، جانا، چو در غیرم زدی آتش
تو آتش میزنی در غیر و غیر از من نمیسوزد
هوش مصنوعی: عزیزم، به خاطر غیرت خودم سوختم، چون تو در دلم آتش به پا کردی. تو هر روز آتش میزنی به دیگران، اما تنها من هستم که از این آتش آسیب میبینم.
رخت کز دانه فلفل نهاده خال بر عارض
کدامین روز کان یک دانه صد خرمن نمیسوزد
هوش مصنوعی: شما با زیبایی و جذابیتی که در چهرهتان دارید، مانند خالی هستید که بر اثر دانه فلفل بر روی پوستتان نشسته است؛ این زیبایی در روزی به وجود آمده که تنها یک دانه از آن میتواند زندگی و قلب هزاران نفر را تحت تاثیر قرار دهد.
نسازد دوست جز با دوست تا سوزد دل دشمن
تو چندین دوست میسوزی که کس دشمن نمیسوزد
هوش مصنوعی: دوست با دوست نمیتواند دوستی کند مگر اینکه دل دشمن تو بسوزد. پس چرا تو اینقدر برای دل دوستانت ناراحتی میکنی وقتی که کسی برای دل دشمن تو ناراحتی نمیکند؟
مزن بیگریه، خسرو، دم، اگر از عشق میلافی
که مردم از چراغ دیده بیروغن نمیسوزد
هوش مصنوعی: اگر عاشق هستی و از عشق سخن میگویی، نباید بیدلیل بخندی یا بیاحساس باشی؛ چراکه عشق واقعی به گونهای است که نمیتوان بدون اشک و احساس در مورد آن صحبت کرد. مردم نمیتوانند مثل چراغی که بدون روغن است، بسوزند و درخشان باشند. پس باید عمیقاً احساس کنی و بروز بدهی.

امیرخسرو دهلوی