گنجور

شمارهٔ ۱۰۲۳

رسید موسم عید و صلای می درداد
پیاله بر کف خوبان ماه پیکر داد
میی که ساقی رعنا ز خون مستان خورد
چه خوابها که بدان غمزه های کافر داد
مگر بر آب خود آیم ز خشکی روزه
دو سه پیاله بباید مرا سراسر داد
بسان نیمه بیضه ز جام نقره تمام
که نقل مجلس مستان بط و کبوتر داد
خضر بریخت به ساغر ز می که آب حیات
پس آن گهی به کف ثانی سکندر داد
بر آستانش، خسرو، نثار موسم عید
به وزن شعر همه برکشیده گوهر داد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رسید موسم عید و صلای می درداد
پیاله بر کف خوبان ماه پیکر داد
هوش مصنوعی: زمان عید فرارسیده و صدای شراب‌نوشی به گوش می‌رسد، در این زمان، جام در دست زیبا رویان ماه‌چهره قرار دارد.
میی که ساقی رعنا ز خون مستان خورد
چه خوابها که بدان غمزه های کافر داد
هوش مصنوعی: شرابیه که ساقی زیبا از خون مست‌ها می‌نوشد، چه خواب‌های عجیبی که به واسطه‌ی آن چشم‌ونازهای بی‌ایمان به آدم می‌دهد.
مگر بر آب خود آیم ز خشکی روزه
دو سه پیاله بباید مرا سراسر داد
هوش مصنوعی: یعنی آیا می‌توانم از حال خشکی و بی‌حالی به آب و زندگی برسم؟ برای رسیدن به این حالت شاداب، باید برخی از نگرانی‌ها و مشکلات را کنار بگذارم و به طور کامل در خود غوطه‌ور شوم.
بسان نیمه بیضه ز جام نقره تمام
که نقل مجلس مستان بط و کبوتر داد
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن یک صحنه زیبا و دلپذیر از جشن و شادمانی اشاره دارد. در اینجا، یک ظرف نقره‌ای شبیه به نیمه یک تخم‌مرغ توصیف شده که در آن مشروب برای مهمانان ریخته شده است. همچنین، به حالت پرندگان مانند بط و کبوتر اشاره می‌شود که به نوعی به شادی و نشاط مهمانی کمک می‌کنند. این تصویر، جو دوستانه و شادابی را در چنین مجالسی به نمایش می‌گذارد.
خضر بریخت به ساغر ز می که آب حیات
پس آن گهی به کف ثانی سکندر داد
هوش مصنوعی: خضر، که نماد حکمت و زندگی ابدی است، شرابی از می‌ریزید و بعد از آن آب حیات را به دست سکندر داد.
بر آستانش، خسرو، نثار موسم عید
به وزن شعر همه برکشیده گوهر داد
هوش مصنوعی: در جلوی درگاه او، پادشاه، در زمان عید، به اندازه وزن شعر، جواهراتی را به نشانه احترام و ارادت تقدیم کرد.