گنجور

شمارهٔ ۱۰۱۹

چو صبح از روی نورانی نقاب تار بگشاید
نسیم از هر طرف صد نافه تاتار بگشاید
نباشد حاجت مطرب حریفان صبوحی را
چو مرغ صبحگاهی ناله های زار بگشاید
خوش آن عاشق که خوابش برده باشد در پس عمری
چو خیزد ناگهان، دیده به روی یار بگشاید
غلام خواب آن شوخم کز آواز خوش ساقی
به صد ناز و کرشمه نرگس بیمار بگشاید
دلت نگشاید، الا با لب و روی بتان، خسرو
دل هر کس، ولی از سبزه گلزار بگشاید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو صبح از روی نورانی نقاب تار بگشاید
نسیم از هر طرف صد نافه تاتار بگشاید
هوش مصنوعی: وقتی صبح با چهره‌ی نورانی‌اش پرده‌ی تاریکی را کنار بزند، نسیم به آرامی از همه جا عطر دلپذیری را به هوا می‌افشاند.
نباشد حاجت مطرب حریفان صبوحی را
چو مرغ صبحگاهی ناله های زار بگشاید
هوش مصنوعی: نیازی نیست که مطرب برای دوستانی که در حال صبحانه هستند، نغمه‌ای سر دهد، زیرا همچون پرنده‌ای در صبح، به راحتی می‌تواند ناله‌های دل‌انگیز را به گوش برساند.
خوش آن عاشق که خوابش برده باشد در پس عمری
چو خیزد ناگهان، دیده به روی یار بگشاید
هوش مصنوعی: عاشق خوشبختی است که در عمر خود خواب عمیق و آرامی داشته باشد و زمانی که ناگهان از خواب بیدار می‌شود، چشمانش را بر روی معشوق می‌گشاید.
غلام خواب آن شوخم کز آواز خوش ساقی
به صد ناز و کرشمه نرگس بیمار بگشاید
هوش مصنوعی: من تحت تأثیر صدای دلنشین ساقی خوابیده‌ام، به گونه‌ای که با ناز و زیبایی چشمان بیمار نرگس، دل من نیز گشوده می‌شود.
دلت نگشاید، الا با لب و روی بتان، خسرو
دل هر کس، ولی از سبزه گلزار بگشاید
هوش مصنوعی: دل تو هیچ‌گاه شاد نخواهد شد مگر با لب‌ها و زیبایی‌های معشوقان، که در واقع هر کسی دلش با خسرو (شخص محبوب) شاد می‌شود، اما تنها گلزار سبزه می‌تواند دل را به شادمانی وادارد.