شمارهٔ ۱۰۱۲
از اشک من به کویت جز سرخ گل نروید
زان گل که بویت آید، میرد کسی که بوید
جایی که از لب تو باران بوسه بارد
دل غنچه غنچه خیزد، جان خوشه خوشه روید
چشمم که خورد خونم، از بس که خون گرفتش
خود ریخت خون خود را بی آنکه کس نجوید
جانم فداش، چون او خود را به خشم سازد
با جمله در حکایت با من سخن نگوید
زین غم که از جدایی خسرو به سینه دارد
شاید که بر تن او هر موی او بموید
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از اشک من به کویت جز سرخ گل نروید
زان گل که بویت آید، میرد کسی که بوید
هوش مصنوعی: از اشک من اگر به کوی تو گل سرخی روید، چون بوی تو را میشنود، آن گل جان میسپارد و میمیرد.
جایی که از لب تو باران بوسه بارد
دل غنچه غنچه خیزد، جان خوشه خوشه روید
هوش مصنوعی: به جایی اشاره دارد که لبهای تو مانند بارانی از بوسهها میبارند و دلها به مانند غنچهها شکوفا میشوند، جان انسان نیز به صورت خوشههای خرما رشد و نمو میکند.
چشمم که خورد خونم، از بس که خون گرفتش
خود ریخت خون خود را بی آنکه کس نجوید
هوش مصنوعی: چشمم آنقدر خونم را خورد که خودش خونش را ریخت، بیآنکه کسی برایش دغدغهای داشته باشد.
جانم فداش، چون او خود را به خشم سازد
با جمله در حکایت با من سخن نگوید
هوش مصنوعی: عزیز من، جانم فدای او، زیرا وقتی او خشمگین میشود، با هیچکس درباره ما صحبت نمیکند.
زین غم که از جدایی خسرو به سینه دارد
شاید که بر تن او هر موی او بموید
هوش مصنوعی: به خاطر غم جدایی از خسرو، شاید هر موی او به نوعی نشاندهنده این اندوه باشد.

امیرخسرو دهلوی