گنجور

شمارهٔ ۱۰۰۶

تو گر خویشتن را بخواهی نمود
کسی سرو و گل را نخواهد ستود
خطت کز لبانت برآورد سر
برآورد از جان عشاق دود
به خون کسان آستین بر زدی
ندانم کرا دست خواهی نمود
به بازی مزن غمزه بر جان من
که کس تیغ بر دوستان نازمود
ز هجرم چه پرسی که یارب مباد
ز صبرم چه گویم که هرگز نبود
وزین آشناییم دستی مگیر
که سیلاب چشمم ز جا در ربود
ز غم ناتوانم، شفایی ببخش
ازان پس که من مرده باشم، چه سود؟
تو با آنکه گفت کسی نشنوی
ولی گفت خسرو بیاید شنود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو گر خویشتن را بخواهی نمود
کسی سرو و گل را نخواهد ستود
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به خودت بپردازی و هویت واقعی‌ات را بشناسی، کسی دیگر به زیبایی‌های ظاهری مانند سرو و گل توجه نخواهد کرد.
خطت کز لبانت برآورد سر
برآورد از جان عشاق دود
هوش مصنوعی: خطی که از لبانت سرچشمه می‌گیرد، مانند دودی است که از جان عاشقان برمی‌خیزد.
به خون کسان آستین بر زدی
ندانم کرا دست خواهی نمود
هوش مصنوعی: با ریختن خون افراد بی‌گناه، نمی‌دانم به چه کسی و با چه نیتی کمک خواهی کرد.
به بازی مزن غمزه بر جان من
که کس تیغ بر دوستان نازمود
هوش مصنوعی: به من ننگر با آن چشمان فریبنده، زیرا هیچ‌کس بی‌سبب به دوستانش آسیب نمی‌زند.
ز هجرم چه پرسی که یارب مباد
ز صبرم چه گویم که هرگز نبود
هوش مصنوعی: از غم دوری من چه می‌پرسی! ای خدا، نکند که از صبر من بپرسی؛ زیرا هرگز صبر نداشتم.
وزین آشناییم دستی مگیر
که سیلاب چشمم ز جا در ربود
هوش مصنوعی: از این آشنا دست مرا مگیر، زیرا اشک‌های من به شدت می‌ریزد و باعث می‌شود که همه چیز به هم بریزد.
ز غم ناتوانم، شفایی ببخش
ازان پس که من مرده باشم، چه سود؟
هوش مصنوعی: از غم و اندوهی که دارم ناتوان شده‌ام، لطفاً بعد از اینکه من از دنیا رفتم، به من شفایی بده، زیرا بعد از مرگم چه فایده‌ای دارد؟
تو با آنکه گفت کسی نشنوی
ولی گفت خسرو بیاید شنود
هوش مصنوعی: با اینکه گفتی کسی نشنود، اما خسرو به آمدن او را خواهی شنید.