گنجور

شمارهٔ ۹۵

به سمع معجری ای پیک عاشقان برسان
حدیث شوق ملاقات و آرزمندی
ز بعد آنکه زدی حلقه بر در و خود را
در آن جناب همایون چو حلقه افکندی
بگویش این قدر از من که ای به رتبت و فضل
گذشته قدر تو از پایه هنرمندی
چه گل شکفت ازاینت که بر سبیل خلاف
درخت مهر و محبت ز بیخ برکندی
گر از تنیده یاری گسسته شد تاری
چه باشد ار به سرانگشت عفو پیوندی
مرا خود از تو چه نفع و تو را ز من چه ضرر
که من تو را بپسندم مرا تو نپسندی
به نظم و نثر گرفتم که سعدی وقتیم
نه من ز خاک خجندم تو از سمرقندی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به سمع معجری ای پیک عاشقان برسان
حدیث شوق ملاقات و آرزمندی
هوش مصنوعی: ای فرستنده پیام عاشقان، خبر عشق و longing برای دیدار را به گوش معجر برسان.
ز بعد آنکه زدی حلقه بر در و خود را
در آن جناب همایون چو حلقه افکندی
هوش مصنوعی: پس از اینکه بر درِ آن شخصیت بزرگ در زدی و خود را به او تقدیم کردی، مانند حلقه‌ای که به در آویخته می‌شود، به او وابسته و به او نزدیک شدی.
بگویش این قدر از من که ای به رتبت و فضل
گذشته قدر تو از پایه هنرمندی
هوش مصنوعی: به او بگو که من به اندازه‌ای از تو تعریف می‌کنم که ارزش و مقام تو در هنر و فضیلت بالاتر از آن چیزی است که بتوان به راحتی بیان کرد.
چه گل شکفت ازاینت که بر سبیل خلاف
درخت مهر و محبت ز بیخ برکندی
هوش مصنوعی: چه بویی این گل دارد، با این که به دور از راه محبت و دوستی رشد کرده و ریشه‌های عشق را از خاک جدا کردی.
گر از تنیده یاری گسسته شد تاری
چه باشد ار به سرانگشت عفو پیوندی
هوش مصنوعی: اگر دوستی که با هم ارتباط عمیقی داریم، از ما دور شود، چه اهمیتی دارد اگر با یک اشاره بخشش دوباره به هم وصل شویم؟
مرا خود از تو چه نفع و تو را ز من چه ضرر
که من تو را بپسندم مرا تو نپسندی
هوش مصنوعی: من از تو چیزی به دست نمی‌آورم و تو هم از من ضرری نخواهی دید، پس چرا من تو را دوست داشته باشم در حالی که تو مرا نمی‌پسندی؟
به نظم و نثر گرفتم که سعدی وقتیم
نه من ز خاک خجندم تو از سمرقندی
هوش مصنوعی: من به شاعری و نثر‌نویسی پرداختم زیرا سعدی در زمان من زندگی می‌کرد، نه به خاطر این که من از خاک خجند خجالت بکشم یا تو از سمرقند.