شمارهٔ ۴۶
قطعه مدح تو گردید ترک شد مکتوب
عفو فرما ز دعاگو که قلم دیر کشید
ورنه آن گفته چون آب روان بود چنان
که ببوسید خاک قدمت خواست دوید
تو روانی سخن بین که ز دروازه شهر
تا در خلوت خاص تو بسه ماه رسید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قطعه مدح تو گردید ترک شد مکتوب
عفو فرما ز دعاگو که قلم دیر کشید
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو به پایان رسید و به همین خاطر نامهای که درخواست عفو میکند، نوشته نشده است. از تو خواهش میکنم که به دعا کنندگان ببخشی، چون نوشتن آن کمی طول کشیده است.
ورنه آن گفته چون آب روان بود چنان
که ببوسید خاک قدمت خواست دوید
هوش مصنوعی: اگر آنچه را که او گفت به اندازه آب روان و زلال بود، آنگاه با کمال میل و احترام زمین را میبوسید و برای نزدیک شدن به تو به سرعت میدوید.
تو روانی سخن بین که ز دروازه شهر
تا در خلوت خاص تو بسه ماه رسید
هوش مصنوعی: تو اهل گفتگو هستی و میدانی که از دروازه شهر تا مکان خصوصی و دور از جمع تو، سه ماه طول کشیده است.