گنجور

شمارهٔ ۳۵

خواستم از صاحب مطبخ حساب
بره کان کشت و سه پایه را برد
گفت بر رسم فداکان سود تست
حشو آن همسایه بی مایه برد
پیه و کرده حاجی سقا گرفت
شیردانرا گنده پیر دایه برد
گفتمش دلرا کجا بردی که نیست
گفت دلرا دختر همسایه برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواستم از صاحب مطبخ حساب
بره کان کشت و سه پایه را برد
هوش مصنوعی: خواستم از صاحب آشپزخانه بپرسم که کجا رفته و سه پایه را هم برداشت.
گفت بر رسم فداکان سود تست
حشو آن همسایه بی مایه برد
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که به خاطر فداکاری‌ها و تلاش‌های تو، حتی همسایه‌ای که چیزی ندارد یا بی‌خاصیت است، هم از سود و منفعت برخوردار می‌شود. به بیان دیگر، فدای تو و زحماتت، برکتی است که به دیگران نیز می‌رسد، حتی اگر آنان چیزی برای ارائه نداشته باشند.
پیه و کرده حاجی سقا گرفت
شیردانرا گنده پیر دایه برد
هوش مصنوعی: حاجی سقا از پیه و چربی دایه بزرگتر بخاطر اینکه شیر او را می‌خورد، گرفته بود.
گفتمش دلرا کجا بردی که نیست
گفت دلرا دختر همسایه برد
هوش مصنوعی: به او گفتم دل را کجا بردی که فوجی از آن خبری نیست؟ گفت دل را دختر همسایه برده است.