گنجور

شمارهٔ ۱۴

سوال کرد یکی از علای دین گلکار
که تو غلام نئی روی تو سیاه چراست
جواب داد که هر موریی که میسازیم
چو آتشی بکنی دود آن بجانب ماست
سیاه رویی من عارضی است اصلی نیست
سیاه رویی بنده ز دود موریهاست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سوال کرد یکی از علای دین گلکار
که تو غلام نئی روی تو سیاه چراست
هوش مصنوعی: یکی از عاشقان دین از گلکار پرسید که چرا تو غلام نیستی و چهره‌ات تیره به نظر می‌رسد؟
جواب داد که هر موریی که میسازیم
چو آتشی بکنی دود آن بجانب ماست
هوش مصنوعی: او جواب داد که هر چیزی که بسازیم، اگر آن را خراب کنی، بایستی عواقبش به ما برمی‌گردد.
سیاه رویی من عارضی است اصلی نیست
سیاه رویی بنده ز دود موریهاست
هوش مصنوعی: رنگ سیاه چهره‌ام موقتی است و به طور واقعی نیست. سیاه شدن روی من به خاطر دودی است که از موریانه‌ها به وجود آمده است.