گنجور

شمارهٔ ۱۳

ز ما ای صبا با محمد رسان
خدا را درودی که او را سزاست
بگو با درود آنگهش در نهفت
که ای ساز معنی ز طبع تو راست
گرفتم که باشد ترا صد گرفت
بهر یک غزل کاختراعی مراست
نه آخر غریب دیار تواند
ترا با غریبان خصومت چراست
ز بیداد تست اینهمه بر غریب
که شعر من آواره شهرهاست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز ما ای صبا با محمد رسان
خدا را درودی که او را سزاست
هوش مصنوعی: ای نسیم، سلامی از طرف ما به محمد برسان و از سوی ما تقدیم خدا کنی که او شایسته‌ی آن است.
بگو با درود آنگهش در نهفت
که ای ساز معنی ز طبع تو راست
هوش مصنوعی: بگو سلام و در اینجا مخفی کن که ای سازگار با روح و طبع تو درست است.
گرفتم که باشد ترا صد گرفت
بهر یک غزل کاختراعی مراست
هوش مصنوعی: من فهمیدم که تو برای هر غزل من صد مشکل داری، اما این موضوع فقط به من مربوط است.
نه آخر غریب دیار تواند
ترا با غریبان خصومت چراست
هوش مصنوعی: آخرین فرد تنها در دیار تو نمی‌تواند با دیگران دشمنی کند، پس چه دلیلی برای خصومت با غریبه‌ها وجود دارد؟
ز بیداد تست اینهمه بر غریب
که شعر من آواره شهرهاست
هوش مصنوعی: این همه ناراحتی و بی‌عدالتی که بر غریبان می‌گذرد، ناشی از ظلم و ستم توست. شعر من همیشه در جستجوی سرزمین‌های تازه است و بی‌پناه مانده است.