گنجور

شمارهٔ ۹۹۹

ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی
ثنای حسن نو او گفت او بود ثانی
حدیث بوسف مصری که احسن القصص است
کسی بسوز نخواند چو پیر کنعانی
دلا حکایت حستش کن و شنو تحسین
گذار نه یوسف چه نه می خوانی
شنیده نقش رخش نقشیند و دفتر شست
چو بشنوی توهم ای گل ورق گردانی
بدانکه از کف پا دادیم دو بوس مرنج
بگیر بوس خود اکنون اگر پشیمانی
درت زمالش رخسار هاست مالا مال
دگر به پای تو خواهیم سود پیشانی
حقوق بندگیم گفته شهان دانند
هنوز قیمت و مقدار خود نمی دانی
رقیب گفت تو دانی کمال قیمت من
بگفتم ای دل سخنت بغضه ارزانی
ترا به ساحل دریا بصد درم بخرند
برای لنگر کشتی که پس گران جانی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی
ثنای حسن نو او گفت او بود ثانی
هوش مصنوعی: چگونه می‌توان درباره تو صحبت کرد که مانند یوسف، زیبایی‌ات را ستایش کنم. آنچه گفته شده، این است که تو نیز برادر یوسف هستی و زیبایی‌ات شگفت‌انگیز است.
حدیث بوسف مصری که احسن القصص است
کسی بسوز نخواند چو پیر کنعانی
هوش مصنوعی: قصه‌ی یوسف پیامبر که یکی از زیباترین داستان‌هاست، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به زیبایی و دلنشینی کسی که سال‌ها تجربه و wisdom دارد، روایت کند.
دلا حکایت حستش کن و شنو تحسین
گذار نه یوسف چه نه می خوانی
هوش مصنوعی: ای دل، داستان حالت را بازگو کن و به دیگران بگو که تو چقدر با ارزش و پسندیده‌ای، نه اینکه مانند یوسف در دل خود را پنهان کنی و نخوانی.
شنیده نقش رخش نقشیند و دفتر شست
چو بشنوی توهم ای گل ورق گردانی
هوش مصنوعی: اگر زیبایی‌های محبوبت را دیده‌ای و دانسته‌ای، وقتی که از آن‌ها سخن می‌گویند، تو نیز به یاد آن‌ها می‌افتی و عواطف و خاطرات شیرینی را به خاطر می‌آوری.
بدانکه از کف پا دادیم دو بوس مرنج
بگیر بوس خود اکنون اگر پشیمانی
هوش مصنوعی: بدان که ما از پای خود دو بوسه داده ایم، نگران نباش، حالا اگر پشیمان هستی، بوسه‌ات را بگیر.
درت زمالش رخسار هاست مالا مال
دگر به پای تو خواهیم سود پیشانی
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن زیبایی و جذبه‌ی رخسار معشوق اشاره دارد. به این معناست که زیبایی چهره‌ی محبوب، همچون درِ باغی پر از نعمت و گل‌هاست. همچنین، احساسی عمیق از ارادت و تسلیم در برابر محبوب به تصویر کشیده می‌شود. به طور کلی، موضوعاتی چون عشق، زیبایی و فداکاری در این شعر مطرح شده است.
حقوق بندگیم گفته شهان دانند
هنوز قیمت و مقدار خود نمی دانی
هوش مصنوعی: بندگی و خدمتگزاری من را شاهان می‌شناسند، اما تو هنوز نمی‌دانی که چقدر ارزش و اهمیت داری.
رقیب گفت تو دانی کمال قیمت من
بگفتم ای دل سخنت بغضه ارزانی
هوش مصنوعی: رقیب گفت: تو می‌دانی ارزش من چقدر است. من در پاسخ گفتم: ای دل، سخن تو به اندازه‌ای است که نمی‌توان به آن بها داد.
ترا به ساحل دریا بصد درم بخرند
برای لنگر کشتی که پس گران جانی
هوش مصنوعی: تو را به قیمت زیادی خواهند خرید تا به عنوان نگهدارنده‌ای برای کشتی در کنار دریا استفاده کنند، زیرا که تو برای آنها بسیار ارزشمندی.