شمارهٔ ۹۹۸
تب چرا درد سر آورد به نازکبدنی
که چو گل تاب نیاورد به جز پیرهنی
بر تن نازک او همچو عرق لرزانست
هر کجا هست تر و تازه گلی در چمنی
شکرش دارد و بادام زیان پنداری
چشم نگشاید از آن روی و نگوید سخنی
دیدن نبض اشارت به مسیحا کردند
گفت حیف است چنان دست بدست چو منی
از پی رگ زدن از کار بفصاد افتد
نیست استاد تر از غمزة او نیش زنی
بفدای تن رنجور نو و جان تو باد
هر کرا هست در ایام تو جانی و تنی
صحت جان و تنت چون به دعا خواست کمال
بود آمین به زبان آمده در هر دهنی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تب چرا درد سر آورد به نازکبدنی
که چو گل تاب نیاورد به جز پیرهنی
هوش مصنوعی: تب باعث شد که شخصی با بدن نازک و لطیف، که مانند گل نمیتواند فشار را تحمل کند، به زحمت بیفتد و تنها چیزی که میتواند بپوشد، یک پیراهن است.
بر تن نازک او همچو عرق لرزانست
هر کجا هست تر و تازه گلی در چمنی
هوش مصنوعی: بر بدن لطیف او، عرقی مانند شبنم در حال چکیدن است و در هر جایی که باشد، گلی تازه و سرزنده در چمن زار است.
شکرش دارد و بادام زیان پنداری
چشم نگشاید از آن روی و نگوید سخنی
هوش مصنوعی: او در مواجهه با برخی چیزها باید قدردانی کند و از نعمتها بهرهمند شود، اما ممکن است که نگاهی به شرایط منفی و ضررها داشته باشد. اگر نگاهمان به زیباییها نباشد، از آن رو هیچ سخنی نخواهیم گفت و ارتباطی برقرار نخواهد شد.
دیدن نبض اشارت به مسیحا کردند
گفت حیف است چنان دست بدست چو منی
هوش مصنوعی: خود همچون مسیحا نگریستم، اما افسوس که کسی با دست خود نمیتواند کمکی به من بکند.
از پی رگ زدن از کار بفصاد افتد
نیست استاد تر از غمزة او نیش زنی
هوش مصنوعی: هیچ چیز به اندازه ی یک نگاه معنادار او نمیتواند کار را خراب کند و باعث ناامیدی شود.
بفدای تن رنجور نو و جان تو باد
هر کرا هست در ایام تو جانی و تنی
هوش مصنوعی: بفدای جسم ناتوان و روح تو باشم؛ هر کسی که در طول زندگیاش روح و بدنی دارد، به خاطر تو است.
صحت جان و تنت چون به دعا خواست کمال
بود آمین به زبان آمده در هر دهنی
هوش مصنوعی: اگر جان و تن تو به دعا سلامتی بخواهد، رسیدن به کمال در آن است و این درخواست در زبان هر کسی جاری شده است.