شمارهٔ ۱۰۰۰
ترا دیده هر بار دیدی چه بودی
که هر بار دولت مرا رخ نمودی
چه بودی گر آن لب نمک میفشاندی
وز آن سوز ریش دل ما فزودی
نسیم توأم گفت عود ارنه خام است
چرا خویشتن را چنین مپستودی
چه رمزست گفتن عدم آن دهانرا
که چون او ندیدیم عدیم الوجودی
شب از دور مه را دو تا گشته دیدم
مگر خواست کردن برویت سجودی
رقیب سگت بانگ بر من نمیزد
اگر تو شبهای من میشنودی
کمال از تو جز آه دل بر نیامد
چه خواهد برآمد زخس غیر دودی
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترا دیده هر بار دیدی چه بودی
که هر بار دولت مرا رخ نمودی
هوش مصنوعی: هر بار که تو را میدیدم، متوجه میشدم که چه ویژگی خاصی داری که باعث شده من هر بار به خوششانسی بیفتم.
چه بودی گر آن لب نمک میفشاندی
وز آن سوز ریش دل ما فزودی
هوش مصنوعی: چه میشد اگر تو لبهای پرنعمتت را نشان میدادی و با آن، بر آتش دل ما میافزودی؟
نسیم توأم گفت عود ارنه خام است
چرا خویشتن را چنین مپستودی
هوش مصنوعی: نسیم همراه تو گفت که اگر عود را نسوزانی، خام و بیخاصیت میماند. پس چرا خود را اینگونه به ذلت میاندازی؟
چه رمزست گفتن عدم آن دهانرا
که چون او ندیدیم عدیم الوجودی
هوش مصنوعی: این بیت به عدم وجود چیزی اشاره دارد و میگوید که فهمیدن و سخن گفتن درباره عدم و نبودن آن دهان (که به نوعی نشاندهنده وجود یا کلام است) چه معنایی میتواند داشته باشد. چون ما هیچگاه وجود آن را تجربه نکردهایم، پس نمیتوانیم به درستی درباره عدم آن صحبت کنیم.
شب از دور مه را دو تا گشته دیدم
مگر خواست کردن برویت سجودی
هوش مصنوعی: در شب، از دور متوجه شدم که ماه به شکل دو نیمه درآمده است، شاید به خاطر زیباییات بر آن شدم که برایت سجده کنم.
رقیب سگت بانگ بر من نمیزد
اگر تو شبهای من میشنودی
هوش مصنوعی: اگر تو شبهای تنهاییام را میشنیدی، رقیبت هرگز جرات نمیکرد بر من فریاد بزند.
کمال از تو جز آه دل بر نیامد
چه خواهد برآمد زخس غیر دودی
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از تو به دل ماند، درد و اندوه است؛ پس از دیگری چه توقعی میتوان داشت؟