شمارهٔ ۹۹۲
برویت بنگرم ناگه نرنجی
بسویت بگذرم ناگه نرنجی
از وصلم حاصلی چون نیست باری
غم هجرت خورم ناگه نرنجی
جهانت بنده شد من نیز خود را
ازینها بشمرم ناگه نرنجی
تو هرجا تیغ بر گیری من آنجا
سری پیش آورم ناگه نرنجی
به هر راهی که بخرامی من آن راه
بدیده بسپرم ناگه نرنجی
بدین نازک دلی جانی تو داری
تمنایت برم ناگه نرنجی
کمال ار بگذرد بر آستانت
که من خاک درم ناگه نرنجی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برویت بنگرم ناگه نرنجی
بسویت بگذرم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: اگر به تو نگاه کنم، ناگهان ناراحت نشوی، و اگر از کنارت بگذرم، باز هم ناگهان ناراحت نشوی.
از وصلم حاصلی چون نیست باری
غم هجرت خورم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: از ارتباط من با تو چیزی به دست نمیآید، بنابراین تحمل غم جدایی را دارم، ناگهان نرنجی.
جهانت بنده شد من نیز خود را
ازینها بشمرم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: دنیا تو را به بند کشیده، من هم خودم را جزو این بندگان میشمارم؛ ناگهان نرنج.
تو هرجا تیغ بر گیری من آنجا
سری پیش آورم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: هر جا که تیغ خود را به سمت کسی تیز کنی، من همانجا خود را در معرض خطر قرار میدهم، فقط ناراحت نشو.
به هر راهی که بخرامی من آن راه
بدیده بسپرم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: به هر مسیری که بخواهی بروی، من آن مسیر را با چشمهای خود مینگرم. ناگهان باعث ناراحتیات نشوم.
بدین نازک دلی جانی تو داری
تمنایت برم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: با این قلب حساس و ظریف، جان تو جانی را دارد. ناگهان از آرزويت ناراحت نشو.
کمال ار بگذرد بر آستانت
که من خاک درم ناگه نرنجی
هوش مصنوعی: اگر کمال و فضیلت از درگاه تو عبور کند، من خاک پای تو هستم و ناگهان از من رنجیده نشو.