شمارهٔ ۹۹۱
بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی
لطف بسیار نمودی و کرم فرمودی
تا به صاحب نظری از همه باشم افزون
سرمه چشم من از خاک قدم فرمودی
گفت پیش رقیبان دهمت صد دشنام
باز مرسوم دعاگو ز چه کم فرمودی
نامه شان پیش خودم خوان که ز دور آمده ام
چون دویدن پسرم همچو قلم فرمودی
ن ت من ز سر خوان کرم غصه و غم
گفته بودی که نفرمایم و هم فرمودی
دگر از خون دل ریش شرابم فرمای
چون کباب از جگر سوختهام فرمودی
راندیم از در و خون شد دل مکین کمال
از چه آزردن آفری حرم فرمودی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر من بیدل اگر جور و ستم فرمودی
لطف بسیار نمودی و کرم فرمودی
هوش مصنوعی: اگر بر من ظلم و ستم کردی، در واقع لطف و محبت بزرگی به من کردهای.
تا به صاحب نظری از همه باشم افزون
سرمه چشم من از خاک قدم فرمودی
هوش مصنوعی: برای اینکه در نظر صاحبنظران بیشتر مورد توجه قرار گیرم، با عشق و ارادت به خاک پای او، سرمه چشمم را از خاک قدمش قرار دادم.
گفت پیش رقیبان دهمت صد دشنام
باز مرسوم دعاگو ز چه کم فرمودی
هوش مصنوعی: گفتی که در مقابل رقبایم به تو هزاران بد و بیراه بگویم، ولی چرا دعا کردن را که مرسوم است، کم دانستی؟
نامه شان پیش خودم خوان که ز دور آمده ام
چون دویدن پسرم همچو قلم فرمودی
هوش مصنوعی: من نامهشان را خواندم و به یاد آوردم که از دور آمدهام، همانطور که پسرم مانند قلم روان و سریع میدود.
ن ت من ز سر خوان کرم غصه و غم
گفته بودی که نفرمایم و هم فرمودی
هوش مصنوعی: در دل من غم و اندوهی وجود دارد که از سفرهی کرم و لطف تو برمیخیزد. تو پیشتر به من گفته بودی که این موضوع را مطرح نکنم، اما همزمان به نوعی دیگر به آن اشاره کردهای.
دگر از خون دل ریش شرابم فرمای
چون کباب از جگر سوختهام فرمودی
هوش مصنوعی: بیا و بگذار که خون دل من به مانند شراب به حدی بیفتد که مانند کباب بر روی جگر سوختهام، که تو همواره بر آن تأکید میکنی.
راندیم از در و خون شد دل مکین کمال
از چه آزردن آفری حرم فرمودی
هوش مصنوعی: ما از در طرد شدیم و دلمان خونین گشت، حالا بگو کمال از چه چیزی به وجود آمده که تو حرم را به این حال و احوال درآوردهای؟