گنجور

شمارهٔ ۹۸۰

باز به ناز کش مرا چیست که ناز می‌کنی
ناز نمی‌کنم دگر گوئی و باز می‌کنی
من چو شهید عشقم و بر در تو بهشتیم
بر رخ من در بهشت از چه فراز می‌کنی
از دهنت چو می‌رود پیش دو لب حکایتی
جان مرا در آن سخن محرم راز می‌کنی
از تو چگونه جان برم چون تو به مرغ آن حرم
حمله باز می‌کنی چشم چو باز می‌کنی
چشم به عارضش دلا چیست ز زلف او گله
وقت چنین لطیف و تو قصه دراز می‌کنی
با رخ دوست زاهدا رو چو به قبله شد ترا
عرض نیاز کن چرا عرض نماز می‌کنی
زایر کعبه را بگو حلقه به گوش این درم
گوش که می‌کند که تو وصف حجاز می‌کنی
کمال تا ابد خاک یک آستان و بس
بندگی شهی گزین گر چو ایاز می‌کنی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز به ناز کش مرا چیست که ناز می‌کنی
ناز نمی‌کنم دگر گوئی و باز می‌کنی
هوش مصنوعی: دوباره با لحن ناز و محبت به من نزدیک می‌شوی. چه دلیلی دارد که این‌قدر ناز می‌کنی؟ من دیگر نمی‌خواهم مثل گذشته ناز کنم، اما تو باز هم این کار را ادامه می‌دهی.
من چو شهید عشقم و بر در تو بهشتیم
بر رخ من در بهشت از چه فراز می‌کنی
هوش مصنوعی: من مانند یک شهید در عشق هستم و در کنار درگاه تو بهشتی وجود دارد. چرا بر صورتم در بهشت سایه می‌افکنی؟
از دهنت چو می‌رود پیش دو لب حکایتی
جان مرا در آن سخن محرم راز می‌کنی
هوش مصنوعی: وقتی که سخنی از دهانت خارج می‌شود، در آن داستانی وجود دارد که جان من را تحت تأثیر قرار می‌دهد و تو در این کلام، راز مرا فاش می‌کنی.
از تو چگونه جان برم چون تو به مرغ آن حرم
حمله باز می‌کنی چشم چو باز می‌کنی
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم از تو جدا شوم وقتی تو همواره به زیبایی و جذابیت من حمله می‌کنی؟ زمانیکه نگاه خود را به سمت من می‌چرخانی، همه چیز تغییر می‌کند.
چشم به عارضش دلا چیست ز زلف او گله
وقت چنین لطیف و تو قصه دراز می‌کنی
هوش مصنوعی: به زیبایی چهره‌اش چه نیازی داری وقتی موهایش شکایت می‌کند؟ در این لحظه‌های دل‌انگیز، چرا داستان طولانی می‌گویی؟
با رخ دوست زاهدا رو چو به قبله شد ترا
عرض نیاز کن چرا عرض نماز می‌کنی
هوش مصنوعی: وقتی که چهره دوستت به تو می‌خندد و تو مثل نمازگزاران رو به قبله نشسته‌ای، چرا از او درخواست نمی‌کنی و به جای آن نماز می‌خوانی؟
زایر کعبه را بگو حلقه به گوش این درم
گوش که می‌کند که تو وصف حجاز می‌کنی
هوش مصنوعی: به زائر کعبه بگو که این در به او گوش می‌دهد و او را به خاطر توصیف حجاز و زیبایی‌های آن می‌سازد.
کمال تا ابد خاک یک آستان و بس
بندگی شهی گزین گر چو ایاز می‌کنی
هوش مصنوعی: کمال و زیبایی تنها در خدمت و بندگی یک سرور است و اگر مانند ایاز، خدمتگزار خوبی باشی، به این کمال دست خواهی یافت.