شمارهٔ ۹۷۹
با تو ه را نمی رسد دعوی
شاهدند آن دو رخ برینه معنی
گر بدیدی ز دور سرو تو حور
ننشستی به سایه طوبی
مانده برمیم آن دهان حیران
چشم نظارگی چو دیده هی
ب گفتمش در جواب کشتن ما
نی نوشتی به غمزه گفت که نی
ایرا نیست عاشق کشی روا چه کنم
چشم معشوق میدهد فتوی
خون مجنون سوخته است آن زلف
که در آمد بگردن لیلی
آه از آن دانه های خال کمال
که زد آتش بخرمن نقوی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با تو ه را نمی رسد دعوی
شاهدند آن دو رخ برینه معنی
هوش مصنوعی: من با تو دعوایی ندارم، چون دو چهره زیبا خود گواهی بر حقیقت دارند.
گر بدیدی ز دور سرو تو حور
ننشستی به سایه طوبی
هوش مصنوعی: اگر از دور جذابیت و زیبایی تو را میدیدم، دیگر زیر سایه درختان بهشتی نمینشستم.
مانده برمیم آن دهان حیران
چشم نظارگی چو دیده هی
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و حیرتانگیز تو، همچنان در خاطرم مانده است و من مجذوب تماشای آنها شدهام.
ب گفتمش در جواب کشتن ما
نی نوشتی به غمزه گفت که نی
هوش مصنوعی: به او گفتم که چرا خبر کشتن ما را ننوشتی، او با ناز و کنایه پاسخ داد که نه، این کار را نکردم.
ایرا نیست عاشق کشی روا چه کنم
چشم معشوق میدهد فتوی
هوش مصنوعی: عزیزم، در عشق کشتن دیگران درست نیست، اما چه بکنم که چشمان محبوبم حکم به این کار میدهند.
خون مجنون سوخته است آن زلف
که در آمد بگردن لیلی
هوش مصنوعی: زلفی که دور گردن لیلی پیچیده، خون مجنون را به آتش کشیده و سوخته است.
آه از آن دانه های خال کمال
که زد آتش بخرمن نقوی
هوش مصنوعی: آه از آن دانههای خال کمال که باعث آتشسوزی در خرمن پاکی شدند.