شمارهٔ ۹۷۲
ای دهان تو قند و لب همه می
قند پیش لب تو لیس بشی
تیر از آن قد نهاده سر بگریز
بیشکر دور نیست ناله نی
راز ما فاش کرد خون سرشک
تو کمان را چه می کنی در پی
سوختی جان ما به غمزه و زلف
چند ریزیم خاک بر سر وی
آفتاب از جمال تو خجل است
ناز تا چند و سرکشی تا کی
زندگی بافت از لب تو کمال
که ز رخسارها چکاند خوی
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دهان تو قند و لب همه می
قند پیش لب تو لیس بشی
هوش مصنوعی: تو مانند قند شیرینی و لبت هم شگفتانگیز و دلچسب است؛ دیگران نسبت به لبهای تو زبانه میزنند.
تیر از آن قد نهاده سر بگریز
بیشکر دور نیست ناله نی
هوش مصنوعی: تیر از آن قد کشیده شده که دیگر نمیتوان سرش را پایین آورد. فاصلهای نیست که ناله نی به گوش نرسد.
راز ما فاش کرد خون سرشک
تو کمان را چه می کنی در پی
هوش مصنوعی: راز محبت ما با اشک چشمانت برملا شد. حالا کمان تو چه کار میکند در پی این موضوع؟
سوختی جان ما به غمزه و زلف
چند ریزیم خاک بر سر وی
هوش مصنوعی: جوانب سوختن دل ما به خاطر چشمان و موهای اوست؛ ما نیز هم از روی گناه، خاک بر سر او میریزیم.
آفتاب از جمال تو خجل است
ناز تا چند و سرکشی تا کی
هوش مصنوعی: خورشید از زیبایی تو شرمنده است، ناز و لجبازیات تا کی ادامه خواهد داشت؟
زندگی بافت از لب تو کمال
که ز رخسارها چکاند خوی
هوش مصنوعی: زندگی به زیبایی لبهای تو شکل گرفته است، زیبایی که از چهرههای تو میریزد.