شمارهٔ ۹۷۱
ای دل این بیچارگی و مستمندی تا به کی
چون نداری روی درمان دردمندی تا به کی
بر دل پرخون من بگریست امشب چشم جام
شمع مجلس را بگو کاین هرزهخندی تا به کی
از هواداران ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا به کی
پیش قد بارهای سرو سهی شرمی بدار
در چمن با پای چوبین سربلندی تا به کی
با تو خود را کرد مانندی گل از باد هوا
گفت در رویش صبا کاین خودپسندی تا به کی
غمزه جادویت از ما چند پوشاند نظر
عالمی کردی مسخر چشمبندی تا به کی
گوییام هردم که بیرون شو کمال از شهر ما
این سمرقندی گریههای خجندی تا به کی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دل این بیچارگی و مستمندی تا به کی
چون نداری روی درمان دردمندی تا به کی
هوش مصنوعی: ای دل، این درد و فقر و تنگدستی تا چه زمانی ادامه دارد؟ وقتی که درمان و چارهای برای این رنج و زحمتت نداری، این وضعیت چقدر باید ادامه پیدا کند؟
بر دل پرخون من بگریست امشب چشم جام
شمع مجلس را بگو کاین هرزهخندی تا به کی
هوش مصنوعی: چشم جام شمع مجلس بر دل پرخون من اشک میریزد. بگو که این خندههای بیمعنا تا کی ادامه خواهد داشت؟
از هواداران ما و تو چو مستغنی است یار
ای رقیب این چاپلوسی و لوندی تا به کی
هوش مصنوعی: تو که حامیان ما و تو بینیاز از یکدیگری هستید، ای رقیب! این ناز و چاپلوسی تا کی ادامه خواهد داشت؟
پیش قد بارهای سرو سهی شرمی بدار
در چمن با پای چوبین سربلندی تا به کی
هوش مصنوعی: در برابر قد بلند و زیبا مانند سرو، در چمن با پای چوبی باید شرم داشته باشی و باید بدانی که این سربلندی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
با تو خود را کرد مانندی گل از باد هوا
گفت در رویش صبا کاین خودپسندی تا به کی
هوش مصنوعی: با تو خود را مانند گلی حس میکنم که از وزش نسیم و آفتاب پیروی میکند. اما نمیدانم این خودخواهی و محبت به خود تا چه زمانی ادامه خواهد داشت.
غمزه جادویت از ما چند پوشاند نظر
عالمی کردی مسخر چشمبندی تا به کی
هوش مصنوعی: نگاه فریبندهات رازهای زیادی را از ما پنهان میکند؛ تو در دنیا همه را با جاذبهات تحت تأثیر قرار دادهای. اما تا کی میخواهی این کار را ادامه بدهی؟
گوییام هردم که بیرون شو کمال از شهر ما
این سمرقندی گریههای خجندی تا به کی
هوش مصنوعی: به نظر میرسد هر بار که از شهر ما خارج میشوم، با شنیدن صدای گریههای کسی از خجند، احساس کمال و زیبایی این شهر را درک میکنم. اما این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟