گنجور

شمارهٔ ۹۶۹

ای بوده با تو ما را خویشی و آشنایی
با آشنای خویشت تا چند بی‌وفایی؟
دل می‌دهد گواهی کز ما دلت ملول است
آری تو راست فرمان باری تو جان مایی
ما بنده‌ایم و عاجز تو حاکمی و سلطان
گر لطف می‌نمایی ور جور می‌فزایی
گر عاقلی و مجنون بگذار عشق لیلی
در عاشقی رها کن ناموس و پارسایی
نزدیک‌تر ز جانی نزدیک ما و با ما
چون ماه روی خود را از دور می‌نمایی
آیا بود که یک شب ناخوانده بی‌رقیبان
چون بخت ناگهانی ناگه ز در درآیی
بی‌خواب و خوردم از غم ای بخت من چه خسبی؟
چون نیست بی‌تو عمرم ای عمر من کجایی؟
بیچاره‌ای که باشد همچون کمال بی‌دل
در محنت غریبی در قصه جدایی؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای بوده با تو ما را خویشی و آشنایی
با آشنای خویشت تا چند بی‌وفایی؟
هوش مصنوعی: ای کسی که با تو نسبت خانوادگی و دوستی داریم، تا کی باید بی‌وفایی کنی و از این ارتباط و آشنایی دور بمانی؟
دل می‌دهد گواهی کز ما دلت ملول است
آری تو راست فرمان باری تو جان مایی
هوش مصنوعی: دل می‌گوید که تو از ما ناراضی هستی، اما تو راست می‌گویی که ما نسبت به تو احساس عمیقی داریم و تو برای ما بسیار مهمی.
ما بنده‌ایم و عاجز تو حاکمی و سلطان
گر لطف می‌نمایی ور جور می‌فزایی
هوش مصنوعی: ما نوکر تو هستیم و ناتوان، در حالی که تو فرمانروایی و سلطنت داری. اگر لطف و مهربانی کنی، خوب است و اگر بر ظلم و ستم بیافزایی، نیز ما چاره‌ای نداریم.
گر عاقلی و مجنون بگذار عشق لیلی
در عاشقی رها کن ناموس و پارسایی
هوش مصنوعی: اگر عاقل هستی و از دیوانگی دوری، پس عشق لیلی را بپذیر و در دنیای عاشقی خود را رها کن. در این مسیر، از قوانین و اصول اخلاقی دست بردار.
نزدیک‌تر ز جانی نزدیک ما و با ما
چون ماه روی خود را از دور می‌نمایی
هوش مصنوعی: تو به ما نزدیک‌تر از جان خود هستی، اما همانند ماه که زیبایی‌اش را از دور نشان می‌دهد، از ما فاصله داری و خودت را به ما نمی‌نمایانی.
آیا بود که یک شب ناخوانده بی‌رقیبان
چون بخت ناگهانی ناگه ز در درآیی
هوش مصنوعی: آیا امکان دارد که یک شب، بدون اینکه کسی انتظارش را داشته باشد، تو بی‌هیچ رقیبی به طور ناگهانی به درون بیایی؟
بی‌خواب و خوردم از غم ای بخت من چه خسبی؟
چون نیست بی‌تو عمرم ای عمر من کجایی؟
هوش مصنوعی: من از غم تو خواب و خوراک ندارم، ای بخت نحس من! چه راحتی و آرامشی برای توست؟ چرا که زندگی من بی‌تو بی‌معناست، ای عمر عزیزم، کجایی؟
بیچاره‌ای که باشد همچون کمال بی‌دل
در محنت غریبی در قصه جدایی؟
هوش مصنوعی: آه از حال کسی که در غم و درد جدایی به سر می‌برد و مانند کمال، دل‌خوشی ندارد. او در سختی و غم بودنش به شدت مظلوم و بیچاره است.