گنجور

شمارهٔ ۹۶۴

اگر در کشتنم تأخیر کردی
نبود از مرحمت تقصیر کردی
رها کردی چو من دیوانه ای
گرفتی زلف را زنجیر کردی
را از دل خونها چکید آن دم که بر ما
بقصد جان مزه چون تیر کردی
چه شوخی ای پسر کز عهد طفلی
بخونم میل بیش از شیر کردی
رقیبا مینمانی آدمی شکل
تو آن هیأت چرا تغییر کردی
نکردی سجده زاهد برآن روی
به بیدینی مرا تکفیر کردی
کمال احوال درد خویش با بار
چو گفتی نیک بد تقریر کردی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر در کشتنم تأخیر کردی
نبود از مرحمت تقصیر کردی
هوش مصنوعی: اگر در کشتن من تاخیر کرده‌ای، این تأخیر به خاطر لطف و محبت تو نیست.
رها کردی چو من دیوانه ای
گرفتی زلف را زنجیر کردی
هوش مصنوعی: تو که من دیوانه را رها کردی، زلف‌های خود را مثل زنجیر درآوردی و به آن گره زدی.
را از دل خونها چکید آن دم که بر ما
بقصد جان مزه چون تیر کردی
هوش مصنوعی: در آن لحظه که با نیت جان بر ما تیر زدی، درد و رنجی از دل‌های خونین بیرون آمد.
چه شوخی ای پسر کز عهد طفلی
بخونم میل بیش از شیر کردی
هوش مصنوعی: پسر، چه معنای عجیبی دارد که از دوران کودکی، عشق و اشتیاق تو به من مانند عشق به شیر و شیرینی بیشتر شده است.
رقیبا مینمانی آدمی شکل
تو آن هیأت چرا تغییر کردی
هوش مصنوعی: ای محبوب، چرا تغییر کرده‌ای؟ تو که به زیبایی انسان‌نما هستی، انگار دیگر شبیه خودت نیستی.
نکردی سجده زاهد برآن روی
به بیدینی مرا تکفیر کردی
هوش مصنوعی: تو که سجده نمی‌کنی بر آن چهره زیبا، چرا به خاطر بی‌ایمانی من مرا تکفیر می‌کنی؟
کمال احوال درد خویش با بار
چو گفتی نیک بد تقریر کردی
هوش مصنوعی: وقتی که در مورد درد و شرایط خود به درستی صحبت کنی و احساساتت را با دقت بیان کنی، به کمال می‌رسی.