شمارهٔ ۹۶۰
لیست آن بگو با شکر خورده ای
ز خود خورده باشی اگر خورده ای
چرا میدهد زآن دهان بوی جان
چو دایم ز لبها جگر خورده ای
گرم با سگ خویش بخشی نصیب
غم من ازو بیشتر خورده ای
ترا با من ای کاه یکرنگی است
مگر با رخ بنده زر خورده ای
از المطاف آن غمزه ای دل منال
چو هر لحظه تیری دگر خورده ای
از سرگشتگیهای ما ای صبا
تو دانی که گرد سفر خورده ای
چو آن سرو دیدی یقین دان کمال
که از شاخ امید بر خورده ای
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لیست آن بگو با شکر خورده ای
ز خود خورده باشی اگر خورده ای
هوش مصنوعی: بگو ببینم چه چیزهایی را با شیرینی از خود بیان کردهای، اگر واقعاً چیزی گفتهای.
چرا میدهد زآن دهان بوی جان
چو دایم ز لبها جگر خورده ای
هوش مصنوعی: چرا از دهانت بوی زندگی میآید، در حالی که دائم از قلبت تغذیه کردهای؟
گرم با سگ خویش بخشی نصیب
غم من ازو بیشتر خورده ای
هوش مصنوعی: اگر تو با سگ خود گرم میگذرانی، غم من از تو بیشتر است.
ترا با من ای کاه یکرنگی است
مگر با رخ بنده زر خورده ای
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخصی به دیگری میگوید که تو به خاطر سادگی و بیریاییات محبوبیت و ارزشی داری. ولی آیا این فقط به خاطر ظاهر و زیبایی خودت است یا اینکه چیز دیگری در پس این زیبایی نهفته است؟ در واقع، سخن از صبر و تحمل در برابر سادگی و زیباییهای بیرونی است.
از المطاف آن غمزه ای دل منال
چو هر لحظه تیری دگر خورده ای
هوش مصنوعی: دل من از آن غمزهی تو نمیتواند آرام بگیرد، چون هر لحظه تیر جدیدی به قلبم میزند.
از سرگشتگیهای ما ای صبا
تو دانی که گرد سفر خورده ای
هوش مصنوعی: ای صبا، تو میدانی که ما در دنیای پر از آشفتگی و بیهدفی به سر میبریم و تو خود نیز سفر را تجربه کردهای.
چو آن سرو دیدی یقین دان کمال
که از شاخ امید بر خورده ای
هوش مصنوعی: زمانی که آن سرو را دیدی، مطمئن باش که به کمال رسیدهای؛ چرا که از شاخ امید تغذیه کردهای.

کمال خجندی