گنجور

شمارهٔ ۹۵۹

گر همه وقتی همه دلخون نه ای
لیلی وقتی تو و مجنون نه ای
نیست چو ما قابل خون خوردنت
در خور این باده گلگون نه ای
در طلبت زر چه کئی گنج عشق
ر خواجه گدائی تو، فریدون نه ای
او پیش دهان و لبش ای قند مصر
قد چه خوانیم ترا چون نه ای
جای تو با دیدن ما با دل است
زین در بقین است که بیرون نه ای
در صفت جستن دوری ز مهر
کم نه ای از ماه گر افزون نه ای
ای به در خانه تو أو کمال
چون شنوی زانکه به گردون نه ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر همه وقتی همه دلخون نه ای
لیلی وقتی تو و مجنون نه ای
هوش مصنوعی: اگر همه در زمان‌های مختلف دلبسته و غمگین باشند، تو که لیلی و مجنون نباشی، این دلخوری معنی ندارد.
نیست چو ما قابل خون خوردنت
در خور این باده گلگون نه ای
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند ما شایسته نوشیدن خون تو نیست، این می سرخ رنگ در خور تو نیست.
در طلبت زر چه کئی گنج عشق
ر خواجه گدائی تو، فریدون نه ای
هوش مصنوعی: در جستجوی تو چه نیازی به طلا و ثروت است، زیرا گنج عشق را تنها کسی به دست می‌آورد که آگاه است که تو نمی‌توانی مانند فریدون خود را بالا ببری و به آن دست یابی.
او پیش دهان و لبش ای قند مصر
قد چه خوانیم ترا چون نه ای
هوش مصنوعی: او را با دهان و لبش که همچون قند ملیح است، چه نامی بر تو بگذاریم وقتی که تو چنین نیستی؟
جای تو با دیدن ما با دل است
زین در بقین است که بیرون نه ای
هوش مصنوعی: جای تو در دل ماست و با دیدن تو دل شاد می‌شود. از این در که ما را به هم وصل می‌کند، تو بیرون نرفته‌ای.
در صفت جستن دوری ز مهر
کم نه ای از ماه گر افزون نه ای
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی صفات خوب هستی و از محبت دوری می‌کنی، در حقیقت اگر از ماه و زیبایی نیز چیزی نداشته باشی، نمی‌توانی از جذابیت آن‌ها بی‌نصیب بمانی.
ای به در خانه تو أو کمال
چون شنوی زانکه به گردون نه ای
هوش مصنوعی: ای誰 در خانه تو به کمال است، چون بشنوی که در آسمان نیستی.