شمارهٔ ۹۵۷
تا به رخسار مه از غالیه چوگان زدهای
رقم غالیهسان بر مه تابان زدهای
بلبل مست نمیآید از این حال به هوش
چو سراپرده مشکین به گلستان زدهای
سنبل تازه بر آن عارض گلرنگ ترا
خط سبزیست که بر دفتر خوبان زدهای
با چنین قامت زیبا که تو داری صنما
و بر راستی سرو خرامان زدهای
تا چرا سر دل خویش ندارد به زبان
آتش اندر دهن شمع شبستان زدهای
زان لبان شکرافشان همه شب تا به سحر
بوسه بر جام می بادهپرستان زدهای
از چه باب است کمال اینکه ز نادانی خویش
حلقه بیادبی بر در جانان زدهای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به رخسار مه از غالیه چوگان زدهای
رقم غالیهسان بر مه تابان زدهای
هوش مصنوعی: چهرهات مانند ماه میدرخشد و زیباییات را با زیباییهای خاص و دلربا آراستهای.
بلبل مست نمیآید از این حال به هوش
چو سراپرده مشکین به گلستان زدهای
هوش مصنوعی: پرنده سرمست در این حالت به هوش نمیآید، چون تو با پارچهای مشکی، فضایی زیبا و دلنشین را ایجاد کردهای.
سنبل تازه بر آن عارض گلرنگ ترا
خط سبزیست که بر دفتر خوبان زدهای
هوش مصنوعی: سنبل نو که بر روی چهره تو قرار دارد، نشانهای از سبزی و طراوت است که مثل خطی زیبا بر روی دفتر یادبود زیبایانت نقش بسته است.
با چنین قامت زیبا که تو داری صنما
و بر راستی سرو خرامان زدهای
هوش مصنوعی: با این اندام زیبا که تو داری، ای محبوب، به راستی که بر قامت سرو ایستادهای و میرقصی.
تا چرا سر دل خویش ندارد به زبان
آتش اندر دهن شمع شبستان زدهای
هوش مصنوعی: چرا دلش را به زبان نمیآورد، در حالی که شمع در شبستان به آرامی میسوزد و آتش را در دهان دارد؟
زان لبان شکرافشان همه شب تا به سحر
بوسه بر جام می بادهپرستان زدهای
هوش مصنوعی: از آن لبهای شیرین و دلنشین، تا صبحگاهی که بیدارید، به بوسهای بر جام می نوشیدند و دلباختگان شراب را خرسند میکردید.
از چه باب است کمال اینکه ز نادانی خویش
حلقه بیادبی بر در جانان زدهای
هوش مصنوعی: چرا به خاطر نادانیات اینقدر بیادب شدهای که به در خانه محبوب راه یافتهای؟

کمال خجندی