شمارهٔ ۹۵۶
باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای
باغ رخسار بگلهای نر آراسته ای
خلق بر یکدگر افتاده ز نظاره تو
که دو رخ خوبتر از یکدگر آراسته ای
ابروی شوخ که با ماه نوش سر بسر است
بسر زلف سیه سر بسر آراسته ای
شوخی و فتنه گر و سنگدل و عهد شکن
چشم بد دور بچندین هنر آراسته ای
با وجود لب تو نیست بسائی محتاج
مجلس ما که بنقل و شکر آراسته ای
هست مهمان نور آن به مگر ای دل که ز اشک
خانه دیده بلعل و گهر آراستهای
روی آراسته بنمای خصوصة به کمال
که تو خاص از پی اهل نظر آراسته ای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای
باغ رخسار بگلهای نر آراسته ای
هوش مصنوعی: برای خود همانند گلی تازه خود را آراستهای، مانند باغی که با گلهای نر میدرخشد.
خلق بر یکدگر افتاده ز نظاره تو
که دو رخ خوبتر از یکدگر آراسته ای
هوش مصنوعی: مردم به خاطر تماشای تو در حال برقراری ارتباط با یکدیگر هستند، زیرا تو دو چهره زیبا را به شکلی جالب و دلربا به نمایش گذاشتهای.
ابروی شوخ که با ماه نوش سر بسر است
بسر زلف سیه سر بسر آراسته ای
هوش مصنوعی: ابروهای زیبا و بازیگوش او که با چهرهی دلبرانهاش هماهنگ است، به خوبی با زلفهای سیاه و آراستهاش هماهنگی دارد.
شوخی و فتنه گر و سنگدل و عهد شکن
چشم بد دور بچندین هنر آراسته ای
هوش مصنوعی: چشم بد دور از تو که هم شوخی میکنی، هم فتنه به پا میکنی، هم سنگدل و بیرحمی و هم به عهدت وفا نمیکنی. تو در عین این ویژگیها، هنرها و زیباییهای زیادی داری.
با وجود لب تو نیست بسائی محتاج
مجلس ما که بنقل و شکر آراسته ای
هوش مصنوعی: لبهای زیبا و دلنشین تو به قدری نوازشگر و خوشسخن هستند که دیگر نیازی به جاذبههای مجلسی و تزیینات اضافی نداریم.
هست مهمان نور آن به مگر ای دل که ز اشک
خانه دیده بلعل و گهر آراستهای
هوش مصنوعی: مهمانی نور در دل وجود دارد، اما ای دل، این مهمانی را با اشکهایی که از چشمانت جاری میشود و مانند مروارید و گوهر زیبایی میآراید، نتوانی فراموش کرد.
روی آراسته بنمای خصوصة به کمال
که تو خاص از پی اهل نظر آراسته ای
هوش مصنوعی: زبانت را به زیبایی و کمال بیارای، زیرا تو به خاطر افراد باهوش و با ذوق، خود را آراستهای.

کمال خجندی