گنجور

شمارهٔ ۹۵۴

هر نیر که بر جان ز تو از دور رسیده
صد دفتر شعر از حسن و خسرو سلمان
ما روی تو دیدیم و زجان مهر بریدیم
دل آمده نزدیک و بر او دوخته دیده
هر زاهد انگشت نمائی که بمحراب
نظارگی یوسف اگر دست بریده
من چون کشم آن زلف که صورتگر چینش
ابروی تو دیده سر انگشت گزیده
گر در دهن او چو نبات آن خط مشکین
چون خامه به انگشت تخیل نکشیده
گفتار لطیف تو کمال آب حیاتست
از غایت تنگیست ز لبهاش دمیده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر نیر که بر جان ز تو از دور رسیده
صد دفتر شعر از حسن و خسرو سلمان
هوش مصنوعی: هر نیرویی که از سوی تو به جان من می‌رسد، مانند صد دفتر شعر از عشق حسن و خسرو است.
ما روی تو دیدیم و زجان مهر بریدیم
دل آمده نزدیک و بر او دوخته دیده
هوش مصنوعی: ما به چهره تو نگاه کردیم و از عشق جان خود را به دست آوردیم، دل به تو نزدیک شده و چشم‌هایمان را به تو دوخته‌ایم.
هر زاهد انگشت نمائی که بمحراب
نظارگی یوسف اگر دست بریده
هوش مصنوعی: هر مرتاضی که خود را به نمایاندن زهد و پارسایی می‌سازد، اگر در محراب عبادت، نگاه به زیبایی یوسف کند، دلیلی بر عدم اخلاصش و کم‌فروغی زهدش است.
من چون کشم آن زلف که صورتگر چینش
ابروی تو دیده سر انگشت گزیده
هوش مصنوعی: وقتی من به آن زلف می‌نگرم، گویی صورت‌گر برای ایجاد چین‌های ابرویت، با دقت و احتیاط کار کرده است.
گر در دهن او چو نبات آن خط مشکین
چون خامه به انگشت تخیل نکشیده
هوش مصنوعی: اگر در دهان او مثل نبات، آن خط سیاه مانند خامه به انگشت تخیل کشیده نشده باشد، نشان از زیبایی و جذابیت اوست.
گفتار لطیف تو کمال آب حیاتست
از غایت تنگیست ز لبهاش دمیده
هوش مصنوعی: سخنان نازک و زیبا تو مانند کامل‌ترین آب حیات است، اما به خاطر تنگی فضای بین لب‌ها به سختی می‌تواند خارج شود.