گنجور

شمارهٔ ۹۵۳

هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده
دل ز انتظار خون شده تا دیگر آمده
از دست و ساعد تو مرا نیغ آبدار
از آب زندگی به گلو خوشتر آمده
خضر خطت ندیده مثال لبت در آب
چندانکه گرد چشمه حیوان بر آمده
برخاستست از لب و خالت قیامتی
اینک بلال هم به لب کوثر آمده
در جوی چشم لحظه به لحظه فزوده آب
تا نقش عارض تو به چشم تر آمده
شاخ گلی به گریه مگر آرمت پیر
بی آب شاخ تازه کجا در بر آمده
تا کرده تازه دفتر غمهای دل کمال
خونهای تازه بر ورق دفتر آمده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده
دل ز انتظار خون شده تا دیگر آمده
هوش مصنوعی: هر حسی که از تو در دل ایجاد شده، باعث شده که دل به خاطر انتظار تو خونین و غمگین شود.
از دست و ساعد تو مرا نیغ آبدار
از آب زندگی به گلو خوشتر آمده
هوش مصنوعی: دست و بازوی تو به اندازه‌ای لطیف و زیباست که من آب حیات را به خوردن نمی‌پسندم و دوست دارم از زیبایی آن بهره‌مند شوم.
خضر خطت ندیده مثال لبت در آب
چندانکه گرد چشمه حیوان بر آمده
هوش مصنوعی: چهره زیبایت همچون خضر، در آب به قدری درخشان و دلربا است که گرد و غبار چشمه حیات را به خود جذب می‌کند.
برخاستست از لب و خالت قیامتی
اینک بلال هم به لب کوثر آمده
هوش مصنوعی: از لب و چهره‌ات، برمی‌آید که روز قیامت فرا رسیده، و هم‌اکنون بلال نیز به سراغ دریاچه کوثر آمده است.
در جوی چشم لحظه به لحظه فزوده آب
تا نقش عارض تو به چشم تر آمده
هوش مصنوعی: در چشمانم هر لحظه بر مقدار اشک افزوده می‌شود تا تصویر صورت تو در چشمانم واضح‌تر گردد.
شاخ گلی به گریه مگر آرمت پیر
بی آب شاخ تازه کجا در بر آمده
هوش مصنوعی: شاخ گلی که به خاطر گریه به زمین افتاده، چگونه می‌تواند در جایی که آبی وجود ندارد، جوانه بزند؟
تا کرده تازه دفتر غمهای دل کمال
خونهای تازه بر ورق دفتر آمده
هوش مصنوعی: برای نوشتن غم‌های دل، کمال، تازگی و احساساتی مانند خون داغ و تازه بر صفحات دفتر جاری شده است.