گنجور

شمارهٔ ۹۴۹

گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه
گفتم چه نمک‌هاست در آن گفت ترا چه
گفتم دهن تنگ را در لب خاموش
لطفی‌ست که گفتن نتوان گفت ترا چه
گفتم به خوشی گر لب شیرین تر جانست
قد نیز روانست روان گفت ترا چه
گفتم که تو جانی و بی‌دوستر از جان
هم جانی و هم شوخ جهان گفت ترا چه
گفتم رخ تو برگ گلست آمده بیرون
خالت خوش و خط خوش‌تر از آن گفت ترا چه
گفتم چه کمندافکن و دلبند فتادست
آن گیسوی در پای‌کشان گفت ترا چه
گفتم ز ملاحت همه چیزت به کمال است
خندان شد و افسون‌کنان گفت ترا چه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم شکرست آن به دهان گفت ترا چه
گفتم چه نمک‌هاست در آن گفت ترا چه
هوش مصنوعی: گفتم شکر خوشمزه است، او در پاسخ گفت: تو چه می‌دانی؟ چه چیزهایی در آن نهفته است! او سپس با لحن طعنه‌آمیزی ادامه داد: تو چه اطلاعی داری؟
گفتم دهن تنگ را در لب خاموش
لطفی‌ست که گفتن نتوان گفت ترا چه
هوش مصنوعی: من گفتم که سکوت و محدودیت در بیان، خود یک لطف و زیبایی است که نمی‌توان به راحتی درباره‌اش صحبت کرد.
گفتم به خوشی گر لب شیرین تر جانست
قد نیز روانست روان گفت ترا چه
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که اگر خوشی و لذت واقعی وجود داشته باشد، باید از آن لذت ببرم. اما او به من پاسخ داد که این موضوع برای من اهمیت ندارد.
گفتم که تو جانی و بی‌دوستر از جان
هم جانی و هم شوخ جهان گفت ترا چه
هوش مصنوعی: به او گفتم که تو برای من عزیزتر از جانم هستی و از جانم نیز به تو وابسته‌ترم. اما جهان به من می‌گوید که تو چه کسی هستی که اینقدر برایم مهمی.
گفتم رخ تو برگ گلست آمده بیرون
خالت خوش و خط خوش‌تر از آن گفت ترا چه
هوش مصنوعی: گفتم چهره‌ات زیبا و شبیه گل است و وقتی لبخند می‌زنی، خال‌ات زیبا و خط‌های صورت‌ات هم زیباتر از آن است. پس چه شده که این‌قدر زیبا و خوش‌حالت هستی؟
گفتم چه کمندافکن و دلبند فتادست
آن گیسوی در پای‌کشان گفت ترا چه
هوش مصنوعی: گفتم چرا آن گیسوی زیبا مانند کمند، مرا اسیر کرده است؟ او در پاسخ گفت: تو چه نیازی به این پرسش داری؟
گفتم ز ملاحت همه چیزت به کمال است
خندان شد و افسون‌کنان گفت ترا چه
هوش مصنوعی: من به او گفتم که زیبایی‌ات تمام و کمال است، او خندان شد و با ناز گفت: تو را چه به این موضوع؟