شمارهٔ ۹۴۰
در پای تو تنها به سر ماست فتاده
خلقیست به آن خاک قدم روی نهاده
از بیم رقیب تو کزین در همه را راند
خون مژهای پیش تو یک دم نستاده
دل مهر لب لعل تو دارد همه دانند
پیدا بود از جام تنک جوهر باده
شرمنده نیم از دهن او بدو بوسی
کآن وعده بسی داده ولی هیچ نداده
هرچند شه ما به وفا سخت بخیل است
هستند گدایان به دعا دست گشاده
درد آرچه زبادست ز هجران تو ما را
از بیم ملامت نتوان گفت زیاده
بگذر به کمال از دل او پرس که گویند
من عاد مریضا فله اجر شهاده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در پای تو تنها به سر ماست فتاده
خلقیست به آن خاک قدم روی نهاده
هوش مصنوعی: در پای تو بسیاری از مردم به خاکی که زیر قدمت است افتادهاند و فقط ما هستیم که به خاطر تو دچار حالتی خاص شدهایم.
از بیم رقیب تو کزین در همه را راند
خون مژهای پیش تو یک دم نستاده
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از رقیب تو، هیچ کس جرات نکرده که حتی برای لحظهای در پیش تو بایستد و بر سر تو شلوغی کند. خون مژگان تو نیز نشاندهندهی شدت علاقه و احساسات عمیق است.
دل مهر لب لعل تو دارد همه دانند
پیدا بود از جام تنک جوهر باده
هوش مصنوعی: دل من پر از محبت و عشق به لبهای زیبای توست و همه این را میدانند. این احساس به وضوح از بادهای که در جام کوچک جای دارد، نمایان است.
شرمنده نیم از دهن او بدو بوسی
کآن وعده بسی داده ولی هیچ نداده
هوش مصنوعی: من از او خجالتزدهام، زیرا وعدههای زیادی داده اما هیچکدام را عمل نکرده است.
هرچند شه ما به وفا سخت بخیل است
هستند گدایان به دعا دست گشاده
هوش مصنوعی: با وجود اینکه پادشاه ما در مورد وفا خیلی بخیل است، اما آدمهایی هستند که با دعاهایی که میکنند، دستYگشادهای را نشان میدهند.
درد آرچه زبادست ز هجران تو ما را
از بیم ملامت نتوان گفت زیاده
هوش مصنوعی: دردی که از دوری تو به ما میرسد، ما را به قدری ناتوان کرده که نمیتوانیم به خاطر ترس از سرزنش دیگران، از آن حرف بزنیم.
بگذر به کمال از دل او پرس که گویند
من عاد مریضا فله اجر شهاده
هوش مصنوعی: به او برو و بپرس که آیا از دلش راضی است یا نه، چرا که میگویند کسی که به کمال میرسد، به مرض و درد مبتلا میشود تا به پاداش بزرگ برسد.

کمال خجندی