گنجور

شمارهٔ ۹۳۰

با تو در دل نبایدم رخ ماه
رخ نیارد شدن به خانه ماه
درشمایل و قد تو لطف خداست
هست لطف خدا به تو همراه
بینمت دایم و چنان دانم
که نکردم هنوز نیم نگاه
گر گناهست در رخ تو نظر
باد چشم پر آب غرق گناه
غرق دریای آتش و آب است
جان عاشق میان گریه و آه
او نخواهد برآمد از سر خاک
دردمند ترا به جای گیاه
طیب زلفت بخویش برد کمال
چون که با خاک رفت طاب ثراه

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با تو در دل نبایدم رخ ماه
رخ نیارد شدن به خانه ماه
هوش مصنوعی: با تو در دل نمی‌توانم، چرا که چهره ماه نمی‌تواند به خانه ماه روشنایی ببخشد.
درشمایل و قد تو لطف خداست
هست لطف خدا به تو همراه
هوش مصنوعی: زیبایی و اندام تو نشان نعمت‌های الهی است و این لطف خداوند همیشه با توست.
بینمت دایم و چنان دانم
که نکردم هنوز نیم نگاه
هوش مصنوعی: هر لحظه تو را می‌بینم و خوب می‌دانم که هنوز حتی نگاهی به تو نینداخته‌ام.
گر گناهست در رخ تو نظر
باد چشم پر آب غرق گناه
هوش مصنوعی: اگر نگاهی به چهره تو گناه محسوب شود، پس چشمی که پر از اشک است، غرق در گناه است.
غرق دریای آتش و آب است
جان عاشق میان گریه و آه
هوش مصنوعی: روح عاشق در میان احساسات شدید مانند آتش و آب غرق شده است و در حالیکه گریه می‌کند، آه می‌کشد.
او نخواهد برآمد از سر خاک
دردمند ترا به جای گیاه
هوش مصنوعی: او از زیر خاک نخواهد آمد تا درد تو را درمان کند، مانند گیاهی که روییده باشد.
طیب زلفت بخویش برد کمال
چون که با خاک رفت طاب ثراه
هوش مصنوعی: زلف خوشبوی تو کمال دلربایی را با خود دارد، زمانی که با خاک گور آمیخته شود، بوی خوش آن همچنان باقی می‌ماند.