شمارهٔ ۸۷۶
ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان
ما را به ما گذارید باران و مهربانان
از بیم بد زبانان بردن نمی توانیم
الا به زیر لبها نام شکر دهانان
با چشم و غمزه تو افتاده جان شیرین
همچون مویزه امانت در دست ترکمانان
خال تو خورد خونم تا داشت باغ آن رخ
آری حرام خواره باشند باغبانان
چشمان بکشتن ما تا چند رنجه سازی
بخشای نا توانی بر جان ناتوانان
در زلف تو مقید جانیست هر تنی را
بگذار تا نشانند آن زلف جان فشانان
دلبر چو خط برآرد سوزد کمال جانت
این حرف یاد دارم از نا نوشته خوانان
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما باز دل نهادیم بر جور دلستانان
ما را به ما گذارید باران و مهربانان
هوش مصنوعی: ما دوباره دلمان را به دست عاشقانی سپردهایم که برای ما سختیها و غمها را تحمل میکنند. ای دوستان و مهربانان، لطفاً ما را به حال خود بگذارید.
از بیم بد زبانان بردن نمی توانیم
الا به زیر لبها نام شکر دهانان
هوش مصنوعی: از ترس بدگویی و حرفهای زبانزنان نمیتوانیم هیچ کاری انجام دهیم، مگر اینکه با隐طس صحبت کنیم و نام خوبیها را با احتیاط بگوییم.
با چشم و غمزه تو افتاده جان شیرین
همچون مویزه امانت در دست ترکمانان
هوش مصنوعی: چشمان و نگاه تو باعث شده جان شیرین من مانند میوهای رسیده در دستان وسوسهانگیز دشمنان قرار بگیرد.
خال تو خورد خونم تا داشت باغ آن رخ
آری حرام خواره باشند باغبانان
هوش مصنوعی: خال تو باعث شد که خونم ریخته شود، تا آن زمان که باغ آن چهره زیبا در دست عیاشها باشد، باغبانان باغ را به تباهی میکشانند.
چشمان بکشتن ما تا چند رنجه سازی
بخشای نا توانی بر جان ناتوانان
هوش مصنوعی: چشمان تو همچنان ما را دچار رنج و زحمت میکنند، تا کی باید این درد و ناتوانی را بر جان ضعیفان تحمیل کنی؟
در زلف تو مقید جانیست هر تنی را
بگذار تا نشانند آن زلف جان فشانان
هوش مصنوعی: در موهای تو، کسی نمیتواند دل ببندد. بگذار دیگران هرطور که میخواهند به آن موها نگاه کنند و حال و هوای عاشقانهاش را احساس کنند.
دلبر چو خط برآرد سوزد کمال جانت
این حرف یاد دارم از نا نوشته خوانان
هوش مصنوعی: وقتی محبوب خطی برانگیزد، تمام جانت به شدت میسوزد. این جمله را به خاطر دارم از کسانی که خطوط ناگفته را میخوانند.