گنجور

شمارهٔ ۸۷۵

گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن
عمر گذشته دیگر از سر توان گرفتن
گویند دل ز جانان بر گیر حاش لله
هرگز چگونه از جان دل بر توان گرفتن
در عمر خود گرفتم یک بوسه از دهانش
گر بخت بار باشد دیگر توان گرفتن
هرگز بود که یک شب مست از درم در آید
کان فتنه را به مستی در بر توان گرفتن
تا کی به بوی زلفش مجمر توان نهادن
تا کی به یاد لعلش ساغر توان گرفتن
جان و سرو دل و زر کردم نثار پایش
بهر متاع سهلی دل بر توان گرفتن
دایم کمال شعرش در روی خود بمالد
سحر حلال باشد در زر توان گرفتن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر قد همچو سروش در بر توان گرفتن
عمر گذشته دیگر از سر توان گرفتن
هوش مصنوعی: اگر همچون سروش (فرشته) بتوانی کسی را در آغوش بگیری، می‌توانی عمر گذشته را دوباره از سر بگیری.
گویند دل ز جانان بر گیر حاش لله
هرگز چگونه از جان دل بر توان گرفتن
هوش مصنوعی: می‌گویند که باید از محبوب دل برداشت، اما هرگز نمی‌توان از دل که جان در آن است، دل برید.
در عمر خود گرفتم یک بوسه از دهانش
گر بخت بار باشد دیگر توان گرفتن
هوش مصنوعی: در طول عمرم فقط یک بار از دهان او بوسه‌ای گرفتم، اگر بخت یار باشد ممکن است بار دیگر هم این اتفاق بیفتد.
هرگز بود که یک شب مست از درم در آید
کان فتنه را به مستی در بر توان گرفتن
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌شود که یک شب، کسی مست و شاداب از در خانه‌ام بیرون بیاید؛ چون در چنین حالتی، قادر نخواهد بود آن فتنه و آشوب را در خود تحمل کند.
تا کی به بوی زلفش مجمر توان نهادن
تا کی به یاد لعلش ساغر توان گرفتن
هوش مصنوعی: تا کی میتوانیم به خوشبویی موهای او دل ببندیم و تا کی میتوانیم به یاد رنگ زیبای لبش میگساری کنیم؟
جان و سرو دل و زر کردم نثار پایش
بهر متاع سهلی دل بر توان گرفتن
هوش مصنوعی: جان و دل و ثروت خود را فدای او کردم تا بتوانم چیز ارزشمندی از او بدست آورم.
دایم کمال شعرش در روی خود بمالد
سحر حلال باشد در زر توان گرفتن
هوش مصنوعی: شاعر می‌گوید که اگر زیبایی و هنر شعر همواره به خود ببالد و درخشش داشته باشد، می‌تواند به راحتی از نعمت‌ها و ویژگی‌های خوب بهره‌مند شود.