شمارهٔ ۸۷۴
گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید برون
ز اول شبه تا دم صبح آفتاب آید برون
تا به چشم من خیال آن به آمد خواب رفت
چون نمک افتد درون دیده خواب آید برون
از جگر خونی که ریزم دل غذا میسازدش
فرت آتش باشد آن خون کز کباب آید برون
هر کجا باشد نشان پای او آنجا به چشم
خاک برداریم چندانی که آب آید برون
کی برون آبد البته از عهده بوسی که گفت
چون محال است آب حیران کز سراب آید برون
خرقه های صوفیان در دور چشم مست تو
سالها باید که از رهن شراب آید برون
با همه تقوی و زهد ار بشنود نامت کمال
از درون صومعه مست و خراب آید برون
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر شبی آن مه ز منزل بی نقاب آید برون
ز اول شبه تا دم صبح آفتاب آید برون
هوش مصنوعی: اگر آن شب معشوق بیپرده و زیبا از خانه بیرون بیاید، تا صبح خورشید نیز طلوع خواهد کرد.
تا به چشم من خیال آن به آمد خواب رفت
چون نمک افتد درون دیده خواب آید برون
هوش مصنوعی: به چشم من تصوری از او آمد و سپس خوابم برد. مثل اینکه وقتی نمک به چشم بریزد، خواب به سراغش میآید و بیرون میآید.
از جگر خونی که ریزم دل غذا میسازدش
فرت آتش باشد آن خون کز کباب آید برون
هوش مصنوعی: از دل زخمی خود که باعث غم و اندوه است، غذایی میسازم. آن خونی که از کباب بیرون میآید، مانند آتش سوزان است.
هر کجا باشد نشان پای او آنجا به چشم
خاک برداریم چندانی که آب آید برون
هوش مصنوعی: هر کجا که نشانی از او باشد، ما آنجا با دقت و احترام، خاک را کنار میزنیم تا آب (معنوی یا مادی) از آنجا خارج شود.
کی برون آبد البته از عهده بوسی که گفت
چون محال است آب حیران کز سراب آید برون
هوش مصنوعی: کسی که از ناحیه بیخبر و گمراهی میآید، نمیتواند به راحتی از مشکلات و چالشها عبور کند. مانند این است که آب گیج و سردرگم هرگز نمیتواند از یک سراب بیرون بیاید، زیرا این کار غیرممکن است.
خرقه های صوفیان در دور چشم مست تو
سالها باید که از رهن شراب آید برون
هوش مصنوعی: لباسهای پشمین صوفیان، سالها در زیر نگاه مست تو باید بمانند تا از تأثیر شراب رهایی یابند.
با همه تقوی و زهد ار بشنود نامت کمال
از درون صومعه مست و خراب آید برون
هوش مصنوعی: اگرچه کسی به تقوی و زهد معروف باشد، اما وقتی نام تو را بشنود، از درون زندگی مذهبیاش خارج میشود و به وجد میآید.