شمارهٔ ۸۷۳
گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن
من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن
زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری
یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن
هر کس به دفع دردی آرام یابد و من
تا درد او نبینم نتوانم آرمیدن
گر پارسا بخواند در زیر لب دعائی
بهر شفای دردم نگذارمش دمیدن
هر شربتی گزینم رنجورتر نسازد
گر تشنه لب بمیرم نتوانم آن چشیدن
حکمت فروش تا کی مرهم می کند عرض
ما خستگان نخواهیم ابنها ازو خریدن
گوش کمال پر شد از آن دردمندان
دیگر نمی تواند نام دوا شنیدن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن
من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن
هوش مصنوعی: اگر بر بالای سر تو نیز دردی وجود داشته باشد، من دیگر نمیخواهم دوباره بار آن را بر دوش بکشم و زندگیام را به خطر بیندازم.
زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری
یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن
هوش مصنوعی: کسی که دلش را به تیر غمزهای بسته باشد، در نهایت به هدف خود خواهد رسید.
هر کس به دفع دردی آرام یابد و من
تا درد او نبینم نتوانم آرمیدن
هوش مصنوعی: هر کسی با از بین بردن دردش به آرامش میرسد، اما من تا زمانی که درد او را نبینم، نمیتوانم آرامش داشته باشم.
گر پارسا بخواند در زیر لب دعائی
بهر شفای دردم نگذارمش دمیدن
هوش مصنوعی: اگر فرد نیکوکاری به آرامی دعایی برای بهبودی دردهایم بخواند، اجازه نمیدهم که نفس کشیدن را متوقف کند.
هر شربتی گزینم رنجورتر نسازد
گر تشنه لب بمیرم نتوانم آن چشیدن
هوش مصنوعی: هر نوشیدنی که انتخاب کنم، به اندازه کافی تسکیندهنده نیست و اگر از تشنگی بمیرم، نمیتوانم طعم آن را بچشم.
حکمت فروش تا کی مرهم می کند عرض
ما خستگان نخواهیم ابنها ازو خریدن
هوش مصنوعی: ما خستهها مدام در حال معرفی دردهایمان به حکمتفروشان هستیم، اما دیگر نمیخواهیم از آنها درمانی بخریم.
گوش کمال پر شد از آن دردمندان
دیگر نمی تواند نام دوا شنیدن
هوش مصنوعی: گوش کمال از صداهای کسانی که در درد و رنج هستند پر شده است و دیگر نمیتواند حتی نام دارو را بشنود.