گنجور

شمارهٔ ۸۶۵

شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش و دین
چرا آن ترک کافر کیش غارت می کند چندین
در آن صف کو سپه رائد به قصد غارت دلها
دلی کآنجا نخواهه شد اسیر او زهی مسکین
چو دود آه خود با او رساندم سوخت چشمانش
چه بینی زرق خود صوفی تو کافر سوزی من بین
جهانگیری همین باشد که چون برقع براندازی
رخت فی الحال بگشاید خط زلفت بگیرد چین
مرا هر لحظه با تیر تو جنگ زرگری باشد
چو بیئم نوک آن پیکان به خون دیگری رنگین
به گلگون گر هوس داری که بنشینی به شیرینی
دوچشمم شد به خون گلگون بیا بر چشم من بنشین
کمال امسال چندی شد غزل بر اسب گفت اکثر
سخنهایه سراسری نباشد غالبا به زین

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش و دین
چرا آن ترک کافر کیش غارت می کند چندین
هوش مصنوعی: فرماندهی که ما را به جنگ فرستاده، باعث شده که عقل و درک و دین ما را بگیرد. حالا یک ترک کافر چرا این‌قدر ما را غارت می‌کند؟
در آن صف کو سپه رائد به قصد غارت دلها
دلی کآنجا نخواهه شد اسیر او زهی مسکین
هوش مصنوعی: در اینجا، کسی به توصیف گروهی می‌پردازد که برای تسخیر دل‌ها آمده‌اند، اما آن که در دل می‌خواهد اسیر شود، در واقع در برابر این حمله آسیب‌پذیر است. فردِ بیچاره و مسکین در این میان، گویی تنها قربانی این یورش است.
چو دود آه خود با او رساندم سوخت چشمانش
چه بینی زرق خود صوفی تو کافر سوزی من بین
هوش مصنوعی: وقتی که آه و درد دلم را مانند دود به او رساندم، چشمانش را سوزاندم. ای صوفی، تو با تمامی زرق و برق خود، نمی‌دانی که من چه سوزی را تجربه کرده‌ام.
جهانگیری همین باشد که چون برقع براندازی
رخت فی الحال بگشاید خط زلفت بگیرد چین
هوش مصنوعی: اگر قدرت و سلطنت واقعی را بخواهی، این است که مانند وقتی که پرده‌ای را کنار می‌زنند، به سرعت تصاویری زیبا و جذاب را ببینی و در کمترین زمان، پیچ و تاب‌های مو و زیبایی‌های نهفته‌ات را از نزدیک حس کنی.
مرا هر لحظه با تیر تو جنگ زرگری باشد
چو بیئم نوک آن پیکان به خون دیگری رنگین
هوش مصنوعی: هر لحظه که با تیر تو مواجه می‌شوم، انگار مبارزه‌ای بی‌فایده است، چون نوک آن پیکان همواره به خون دیگری آغشته می‌شود.
به گلگون گر هوس داری که بنشینی به شیرینی
دوچشمم شد به خون گلگون بیا بر چشم من بنشین
هوش مصنوعی: اگر آرزوی نشستن بر گل‌های سرخ را داری، بیا و بر چشمان من بنشین که شیرینی و زیبایی آن‌ها همچون خون گل‌های سرخ است.
کمال امسال چندی شد غزل بر اسب گفت اکثر
سخنهایه سراسری نباشد غالبا به زین
هوش مصنوعی: کمال امسال چندی شد غزل بر اسب گفت، بدین معناست که در این سال، غزل به مانند اسب پرچابک و پرسرعت، به بیان احساسات و افکار پرداخته است. اکثر اوقات، صحبت‌ها و گفته‌ها به صورت عمومی و در سطحی وسیع مطرح نمی‌شوند و بیشتر به جزییات و نکات خاص توجه پیدا می‌کنند.