شمارهٔ ۸۵۰
دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو کردن
ولی گر اینچنین باشد نشاید عیب او کردن
به شبگردی بر آمد نام من چون ماه در کویش
شبی از روزنش ناچار خواهم سر فرو کردن
به حسن آئینه می گوید که هستم چون به رویش
من آن رو سخت را با دوست خواهم روبرو کردن
اگر چون فرصتی داری منه یک لحظه جام از کف
که خواهد کوزه گر روزی ز خاک ما سبو کردن
به خون دل وضو سازم برآرم رو به ابرویش
که در محراب دلها سجده نتوان بی وضو کردن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم را صبر ممکن نیست از روی نکو کردن
ولی گر اینچنین باشد نشاید عیب او کردن
هوش مصنوعی: دل من تحمل ندارد که از روی نیکی رفتار کند، اما اگر این وضع ادامه پیدا کند، درست نیست که عیب او را بگویم.
به شبگردی بر آمد نام من چون ماه در کویش
شبی از روزنش ناچار خواهم سر فرو کردن
هوش مصنوعی: در دل شب، نام من همچون ماه در کوی محبوب تابیده است و به ناچار باید سرم را خم کرده و در برابر او تواضع کنم.
به حسن آئینه می گوید که هستم چون به رویش
من آن رو سخت را با دوست خواهم روبرو کردن
هوش مصنوعی: آئینه به زیبایی میگوید که من هم مثل تو هستم، و وقتی که به چهرهات نگاه میکنم، میخواهم با دوست خود رو در رو شوم.
اگر چون فرصتی داری منه یک لحظه جام از کف
که خواهد کوزه گر روزی ز خاک ما سبو کردن
هوش مصنوعی: اگر فرصتی داری، یک لحظه محتاط باش و جام را از دست نده، چون روزی هنرمند میتواند از خاک ما ظرفی بسازد.
به خون دل وضو سازم برآرم رو به ابرویش
که در محراب دلها سجده نتوان بی وضو کردن
هوش مصنوعی: با درد و اندوهی عمیق خود را آماده ملاقات با او میکنم، زیرا در دلهای ما نمیتوان بدون پاکیزگی و توجه کامل به او سجده کرد.