گنجور

شمارهٔ ۸۴۴

داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیرین
بر رخ خطی و خالی مشکین ولی چه مشکین
غارتگریست زلفت ظالم ولی چه ظالم
عاشق کشیست چشمت بیدین ولی چه بیدین
از ماه رنگ گیرد هر چیز و اشک ما هم
از عکس آن دو رخ شد رنگین ولی چه رنگین
بینم بهشت شاید در خواب خوش که شبها
دارم ز آستانت بالین ولی چه بالین
بیمار بود عاشق آن لب که نوش بادش
از قند ساخت شربت شیرین ولی چه شیرین
آبستن آب آن بر در آب سنگ باشد
در پردلی نرا هم سنگین ولی چه سنگین
در خیل دلبرانی سلطان ولی چه سلطان
پیشت کمال بیدل مسکین ولی چه مسکین

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

داری لب و دهانی شیرین ولی چه شیرین
بر رخ خطی و خالی مشکین ولی چه مشکین
هوش مصنوعی: تو لب و دهانی خوشبو و خوشمزه داری، اما در عوض بر چهره‌ات خطی وجود دارد که زیبایی‌ات را کم کرده است. اگرچه موهایت سیاه و زیبا هستند، اما این خط بر روی صورتت جلوه‌اش را تحت تاثیر قرار داده است.
غارتگریست زلفت ظالم ولی چه ظالم
عاشق کشیست چشمت بیدین ولی چه بیدین
هوش مصنوعی: زیبایی زلف تو مثل یک دزد دل‌رباست، اما چه ظالم است این عشق که با چشمان تو آدم‌ها را می‌کشد. چشمان تو به شدت جذاب و فریبنده‌اند، اما چه فریبنده‌اند!
از ماه رنگ گیرد هر چیز و اشک ما هم
از عکس آن دو رخ شد رنگین ولی چه رنگین
هوش مصنوعی: از ماه جلوه‌های زیبایی به هر چیزی می‌رسد و اشک‌های ما نیز از تصویر آن دو چهره، رنگ و زیبایی خاصی پیدا کرده است، اما واقعاً چه رنگینی!
بینم بهشت شاید در خواب خوش که شبها
دارم ز آستانت بالین ولی چه بالین
هوش مصنوعی: در خواب‌های خوشم ممکن است بهشت را ببینم، زیرا شب‌ها در کنار درگاه تو خوابیده‌ام، اما این خواب خوش به چه معنایی است؟
بیمار بود عاشق آن لب که نوش بادش
از قند ساخت شربت شیرین ولی چه شیرین
هوش مصنوعی: عاشق، بیمار بود و از لب‌هایی که با نوش باد شیرین شده بودند، لذت می‌برد. آن لب‌ها مانند شربت شیرین بودند، اما شیرینی واقعی‌شان در افسون و محبت نهفته بود.
آبستن آب آن بر در آب سنگ باشد
در پردلی نرا هم سنگین ولی چه سنگین
هوش مصنوعی: آب دریا در نزدیکی ساحل سنگین است، اما در دل دریا نیز سنگینی وجود دارد. این نشان می‌دهد که فشار و دشواری ممکن است در هر جایی وجود داشته باشد، حتی اگر در ظاهر متفاوت به نظر برسند.
در خیل دلبرانی سلطان ولی چه سلطان
پیشت کمال بیدل مسکین ولی چه مسکین
هوش مصنوعی: در میان همه‌ی دلرباها و زیبایانی که وجود دارند، از آنجا که تویی، ای سلطان عشق، من حقیر و بی‌چاره‌ی بی‌دل چه می‌توانم بگویم؟ من فقط یک مسکین و خسته‌ام.