شمارهٔ ۸۴۳
خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ریختن
بر خاک کویش خون و اشک از چشم گریان ریختن
هر گرد دردی کز ره سوداش گرد آورد جان
در خاک هم نتوانم آن از دامن جان ریختن
مجروح نیر غمزه را گفتی ز لب سازم دوا
سودی نمی دارد نمک بر زخم پیکان ریختن
بر خوان حسن خود نکو کردی پریشان زلف را
عادت بود بر روی خوان سبزی پریشان ریختن
زینسان که دامنهای زلف از جان و دل پر کرده ای
جانهای ما در زیر پا خواهی ز دامان ریختن
تا بر درت هر کس روان چون آب چشمم نگذرد
بر خاک آن ره خارها خواهم ز مژگان ریختن
از گریه آب از خانه چشم کمال أمه برون
باشد خرابی خانه را اکثر ز باران ریختن
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهیم نقد جان و سر در پای جانان ریختن
بر خاک کویش خون و اشک از چشم گریان ریختن
هوش مصنوعی: ما حاضر هستیم جان و سرمان را به پای محبوب نثار کنیم و خون و اشک خود را بر خاک کوی او بریزیم.
هر گرد دردی کز ره سوداش گرد آورد جان
در خاک هم نتوانم آن از دامن جان ریختن
هوش مصنوعی: هرگونه دردی که از طریق جستجوی لذت به وجود میآید، نمیتوانم آن را از دامن جانم دور کنم، حتی اگر جانم در خاک باشد.
مجروح نیر غمزه را گفتی ز لب سازم دوا
سودی نمی دارد نمک بر زخم پیکان ریختن
هوش مصنوعی: غمی که از نگاه تو نشأت میگیرد به درد من میافزاید و نمیتوانم با لبخند تو درمانی پیدا کنم، زیرا این درد همچنان باقیست و نمک بر زخم من میپاشند.
بر خوان حسن خود نکو کردی پریشان زلف را
عادت بود بر روی خوان سبزی پریشان ریختن
هوش مصنوعی: بر سر سفره زیباییات، عادت داری که زلفهای بینظم و آشفتهات را به حالت پریشان بریزی، مثل سبزی که روی سفره میریزد.
زینسان که دامنهای زلف از جان و دل پر کرده ای
جانهای ما در زیر پا خواهی ز دامان ریختن
هوش مصنوعی: چرا که تو اینگونه با زلفهای دلربایت جان و دل ما را پر کردهای، در نتیجه جانهای ما به زیر پاهایت خواهند ریخت.
تا بر درت هر کس روان چون آب چشمم نگذرد
بر خاک آن ره خارها خواهم ز مژگان ریختن
هوش مصنوعی: هر کس که به درگاه تو بیاید و اشک بریزد، من هم کاری میکنم که با مژگانم خارها را بر زمین بریزم.
از گریه آب از خانه چشم کمال أمه برون
باشد خرابی خانه را اکثر ز باران ریختن
هوش مصنوعی: از اشکها که از چشمان کمال به بیرون میریزد، خانه او خراب میشود و این خرابی بیشتر به خاطر بارندگی است.