گنجور

شمارهٔ ۷۹۶

من ز غمت خرم و به یاد تو شادم
درد تو دارم که هیچ درد مبادم
تا ورق روی تو مطالعه کردم
هرچه بخواندم همه برفت ز یادم
قصه سوز درون خویش بمردم
مردم و چون شمع در میان ننهادم
تا نبرد بوئی از تو باد صبا نیز
از دل پرخون چو غنچه لب نگشادم
روی تو دیدم شبی در آینه جام
جام می از دست و من ز پای فتادم
سعی نمودم به پای بوس نو عمری
با همه جهد آن مراد دست ندادم
از تو کمال شکسته جز تو نخواهد
زانکه مرید توأم من و تو مرادم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من ز غمت خرم و به یاد تو شادم
درد تو دارم که هیچ درد مبادم
هوش مصنوعی: من از غم تو خوشحالم و یاد تو باعث شادی‌ام می‌شود. اما در درونم دردی را احساس می‌کنم که هیچ درد دیگری را نمی‌توانم تحمل کنم.
تا ورق روی تو مطالعه کردم
هرچه بخواندم همه برفت ز یادم
هوش مصنوعی: زمانی که سرگرم مطالعه چهره تو شدم، هر چه را که خواندم، همه از یادم رفت.
قصه سوز درون خویش بمردم
مردم و چون شمع در میان ننهادم
هوش مصنوعی: داستان دردهای درونی‌ام را پنهان کردم تا دیگران بی‌خبر بمانند و همچون شمعی که سوزان است، در مرکز توجه نبودم و خاموش ماندم.
تا نبرد بوئی از تو باد صبا نیز
از دل پرخون چو غنچه لب نگشادم
هوش مصنوعی: هرگز بوی تو را احساس نکردم، چرا که هنوز قلب پربغض و اندوهم را همانند غنچه‌ای که لب نگشوده، باز نکرده‌ام.
روی تو دیدم شبی در آینه جام
جام می از دست و من ز پای فتادم
هوش مصنوعی: شبی در آینه، چهره تو را دیدم و به خاطر زیبایی‌ات، ناتوان و بی‌حس شدم.
سعی نمودم به پای بوس نو عمری
با همه جهد آن مراد دست ندادم
هوش مصنوعی: با تمام تلاشم تلاش کردم که به پای بوس کسی بروم که آرزوی من بود، اما نتوانستم به آن هدف دست پیدا کنم.
از تو کمال شکسته جز تو نخواهد
زانکه مرید توأم من و تو مرادم
هوش مصنوعی: تنها از تو می‌توانم کمال را بیاموزم و هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند به من کمک کند، زیرا من پیرو تو هستم و تو هدف و آرزوی من هستی.

حاشیه ها

1399/02/05 16:05
Teddy

بیت چهارم ایهام دارد
1.بو بردن به معنای آگاهی یافتن باد از راز عشق عاشق
2.بردن بوی عشق یار توسط باد