گنجور

شمارهٔ ۷۹۰

من برین در بنده‌ام تا زنده‌ام
تا چنینم بندهٔ پایبنده‌ام
گفته می‌ریزم همین دم خون تو
بی همین ار زنده‌ام ارزنده‌ام
مردم از گریه به اندوه نوی
مژده‌ام گوی و بکش از خنده‌ام
طالع فرخنده‌ام دیدار توست
آفرین بر طالع فرخنده‌ام
روز روشن بی‌رخت منعا مرا
زآنکه من در شب نوی ترسنده‌ام
چشم من چون برکند حاسد ز رشک
چون من اول چشم او برکنده‌ام
بندهٔ ما نیست می‌گویی کمال
نیست حجت هرچه گویی بنده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من برین در بنده‌ام تا زنده‌ام
تا چنینم بندهٔ پایبنده‌ام
هوش مصنوعی: من تا زمانی که زنده‌ام، به این در وابسته‌ام و همچنان به همین وفادار باقی می‌مانم.
گفته می‌ریزم همین دم خون تو
بی همین ار زنده‌ام ارزنده‌ام
هوش مصنوعی: من همین حالا برای تو خونم را می‌ریزم و اگرچه زنده‌ام، ارزشم فقط به خاطر توست.
مردم از گریه به اندوه نوی
مژده‌ام گوی و بکش از خنده‌ام
هوش مصنوعی: مردم به خاطر گریه من ناراحت هستند، پس به آن‌ها خبر خوشحال‌کننده‌ای بده و بگذار بخندند.
طالع فرخنده‌ام دیدار توست
آفرین بر طالع فرخنده‌ام
هوش مصنوعی: سرنوشت خوشبخت من ملاقات با توست، زنده باد به خاطر این سرنوشت خوشبخت.
روز روشن بی‌رخت منعا مرا
زآنکه من در شب نوی ترسنده‌ام
هوش مصنوعی: روز روشن بدون وجود تو برای من مانع است، زیرا من در شب تاریک احساس ترس می‌کنم.
چشم من چون برکند حاسد ز رشک
چون من اول چشم او برکنده‌ام
هوش مصنوعی: چشم من وقتی از حسادت برمی‌خیزد که او نخستین بار به من نگاه کرده است.
بندهٔ ما نیست می‌گویی کمال
نیست حجت هرچه گویی بنده‌ام
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که بندهٔ ما نیست، به این معنی است که او به کمال دست نیافته است. هرچه هم که به او بگویید، او همچنان بنده‌ی من است.