گنجور

شمارهٔ ۷۸۱

ما در حریم مجلس عشاق محرمیم
با درد پار صاحبه و با ناله همدمیم
تا نوبت غلامی آن در به ما رسید
هر جا که می رویم عزیز و مکرمیم
عاقل خبر نیافت که ما را طریقه چیست
دیوانه پی نبرد که ما در چه عالمیم
در دور غصه های تو کان مستدام باد
فارغ ز شادمانی و آسوده از غمیم
از خون چو غنچه گرچه دل مالبالست
پیش لب و دهان نو خندان و خرمیم
دردسر طبیب گرانست بر سری
ما را که خسته خاطر از آسیب مرهمیم
اگر حال درد ما نکنی باور از کمال
از غم سؤال کن که شب و روز با همیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سید جابر موسوی

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما در حریم مجلس عشاق محرمیم
با درد پار صاحبه و با ناله همدمیم
هوش مصنوعی: ما در فضایی که عاشقان گرد هم می‌آیند و از عشق سخن می‌گویند، به خوبی درک می‌کنیم که چه دردی دختران عاشق دارند و با ناله‌هایشان همدلی می‌کنیم.
تا نوبت غلامی آن در به ما رسید
هر جا که می رویم عزیز و مکرمیم
هوش مصنوعی: زمانی که نوبت خدمتگزاری ما به آن در رسید، هر کجا که برویم مورد احترام و ارزشمند هستیم.
عاقل خبر نیافت که ما را طریقه چیست
دیوانه پی نبرد که ما در چه عالمیم
هوش مصنوعی: عاقل متوجه نشد که مسیر ما چیست و دیوانه هم نفهمید که ما در چه جهانی هستیم.
در دور غصه های تو کان مستدام باد
فارغ ز شادمانی و آسوده از غمیم
هوش مصنوعی: در آغوش غم‌های تو، دنیا به گونه‌ای باشد که از شادی بی‌خبر و از نگرانی در امان باشد.
از خون چو غنچه گرچه دل مالبالست
پیش لب و دهان نو خندان و خرمیم
هوش مصنوعی: اگرچه دل ما از غم و اندوه مانند گلبرگ خونین است، اما در برابر لب‌ها و دهان‌مان، با خوشحالی و خنده‌ای شاداب برخورد می‌کنیم.
دردسر طبیب گرانست بر سری
ما را که خسته خاطر از آسیب مرهمیم
هوش مصنوعی: مشکلات و زحمت‌های پزشک به خاطر ما که بر اثر رنج و آسیب‌های فراوان، به آرامش و درمان نیاز داریم، بسیار زیاد است.
اگر حال درد ما نکنی باور از کمال
از غم سؤال کن که شب و روز با همیم
هوش مصنوعی: اگر به حال ما اهتمام نداشته باشی، از کمال و نقص خودت با غم سوال کن؛ چراکه ما در هر لحظه با هم درگیر هستیم و این دو یعنی شب و روز کنار هم وجود دارند.